امتیاز
5 / 0.0
خرید الکترونیکی (EPUB)
مطالعه در اپلیکیشن فراکتاب
ت 31,000
خبرم کن
کتاب چاپی ناموجود است
95,000
15%
ت 80,750
نظر شما چیست؟

معرفی کتاب راهبی که فراری اش را فروخت

کتاب «راهبی که فراری‌اش را فروخت»، نوشته رابین اس. شارما است. این داستان زیبا با ترجمه زهرا افشار توسط نشر آلاچیق کتاب منتشر شده است.

کتاب «راهبی که فراری‌اش را فروخت»، یکی از بهترین و ارزشمندترین کتاب‌های رابین شارما محسوب می‌شود و محتوا و داستان آن به قدری جذاب و پرکشش است که پس از عرضه به بازار، فروش بسیار بالایی را تجربه کرد. این کتاب می‌کوشد که از طریق داستان، مسائل مهمی را با مخاطب خود در میان بگذارد و ارزش واقعی زندگی را به او نشان دهد. با مطالعه این کتاب با داستان فردی آشنا می‌شوید که پس از مشغله فراوان دچار سکته قلبی می‌شود و تصمیم می‌گیرد که راهی هندوستان شود و برای یادگیری شیوه زندگی سالم تحت تعلیم قرار گیرد. او در رشته کوه‌های هیمالیا با روستایی به نام شیوانا آشنا می‌شود و تحت تعلیم راهبی به نام یوگی رامان قرار می‌گیرد...

کتاب «راهبی که فراری‌اش را فروخت»، (The Monk Who Sold His Ferrari) یک گنجینه بسیار ارزشمند و دوست داشتنی است که شیوه رسیدن به موفقیت و شادی واقعی را به ما یاد می‌دهد. در صورتی که شما هم می‌خواهید یک کتاب عالی و درجه یک بخوانید و با این کتاب یک تغییر اساسی در زندگی خود بدهید، مطالعه این کتاب را از دست ندهید.

رابین شارما یکی از نویسندگان، پژوهشگران و سخنرانان مهم انگیزشی در سراسر جهان است که تاکنون کتاب‌های بسیار ارزشمند و مفیدی را از خود به جای گذاشته است. کتاب‌های او سراسر آموزش، خیرخواهی و بازگشت به انسانیت است. بسیاری از سخنرانان انگیزشی انسان را فقط به حرکت کردن فرا می‌خوانند و راز موفقیت را در تلاش شبانه‌روزی می‌دانند، ولی رابین شارما سعی می‌کند راز موفقیت، ثروت و شادی واقعی را به مخاطب خودش یاد بدهد. او در کتاب باشگاه پنج صبحی‌ها هم همین روش را در پیش گرفت و تمام تلاش خودش را کرد که مخاطبان خود را متحول کند. سبک و سیاق شارما این نیست که نکات و درس‌های موفقیت را مستقیماً به مخاطب خود بگوید. او عادت دارد که همه مسائل را در قالب داستان بیان کند. تجربه و مطالعات نشان داده که داستان سرایی خیلی کارآمد و اثربخش است و می‌تواند نتایج پایدار و ماندگاری به جای بگذارد.

گزیده کتاب راهبی که فراری اش را فروخت

در وسط سالن دادگاه از حال رفت. یکی از وکلای عالی دادگستری کل کشور بود که به کت شلوار ایتالیاییِ ۳ هزاردلاری‌ای که اندامش را می‌پوشاند و پیروزی‌های پی‌درپی حقوقی‌اش شهرت داشت. آنجا ایستاده بودم و به دلیل شوکِ اتفاقی که چند لحظۀ پیش شاهدش بودم، نمی‌توانستم حرکت کنم. جولیان مَنتلِ معروف، به قربانی‌ای تبدیل شده بود و مانند نوزادی ناتوان، روی زمین دست وپا می‌زد. او مانند یک دیوانه می‌لرزید و عرق می‌ریخت. گویی همه چیز آرام حرکت می‌کرد. دستیارش مضطرب به ما نگاه می‌کرد و فریاد می‌زد: «خدای من! جولیان یه مشکلی داره!» قاضی، وحشت‌زده به نظر می‌رسید. بی‌درنگ در تلفنش چیزی زمزمه کرد. او آن تلفن را برای مواقع اضطراری آنجا گذاشته بود. من اما با حالتی بهت‌زده و سردرگم خشکم زده بود. زیرلب گفتم: «خواهش می‌کنم نمیر پیرمرد احمق. هنوز برات زوده بمیری. نباید این‌طوری بمیری.»

سال نشر :
1401
صفحات کتاب :
216
کنگره :
3 PZ
دیویی :
813/54
کتابشناسی ملی :
8484889
شابک :
9786229656891

کتاب های مشابه راهبی که فراری اش را فروخت