کتاب عاشقانه ای دیگر نوشته مجتبی عمید است. این کتاب یک مجموعه ای از اشعار این شاعر است در قالب غزل. شاعر در این کتاب از روزمرگی انسان مدرن فاصله می گیرد و با احساس انسانی آشتی می کند. اگرچه امروز قالب غزل کمتر مورد استفاده قرار می گیرد اما مجتبی عمید در این کتاب ثابت کرده است که می توان در قالب کلاسیک هم از درون مایه های تازه گفت.
این دیده بی نور رخت سویی ندارد
حتی پریزاد این چنین مویی ندارد
گر در بر من باشی و من در کنارت
این چهره دیگر خم به ابرویی ندارد
درد بشر گر در کنار یار باشد
دیگر نیاز به هیچ دارویی ندارد
من تب ندارم من به دام عشقم اکنون
اما دلم دیگر که پاشویی ندارد
زانو بغل کردن به کنج خلوت خویش
پا می تواند دل که زانویی ندارد
گر شانه هایت روی بازویم نباشد
خواهم بباشم کس که بازویی ندارد
همچون غزالی در برم رخ می نماید
بهر شکارم چشم ترسویی ندارد
من گه گداری حس کنم عطر تنش را
اما خیالم همچو او بویی ندارد
در ملک من غیر از تو و جادوی رویت این امپراطور هیچ بانویی ندارد