کتاب مرد شیپوری

معرفی کتاب مرد شیپوری

کتاب مرد شیپوری نوشته محدثه نظری است که توسط انتشارات متخصصان منتشر شده است. در زیرزمین مسافرخانه غیر از پول و سکه برای یک ماه و چند تکه لباس بچه چیزی نبود ولی من می تونستم خانواده ام رو پیدا کنم، با پیدا کردن اون ها خودم رو نجات می دادم، مادرم که من رو رها کرد و پدری که هیچ وقت اون رو ندیدم شاید هنوز هم زنده باشند اما پیدا کردن آن ها یک نشانی می خواست و تنها نشانی من در سمساری آخر شهر بود.

گزیده کتاب مرد شیپوری

دنیا جای زیبایی است، این انسان ها هستند که تغییرش می دهند آدم هایی که دنیا را ترسناک و یا غمگین می کنند خاله خانم همیشه می گفت «هیچ چیز این دنیا ارزش اشک ریختن رو نداره اگر روزی چیزی یا کسی را دوست داشتی برایش دل تنگ شو و فراموشش نکن» داستان زندگی ام از کدام آغاز می شد؟ انسان های ترسناک و غمگین و یا خاله خانم و مرد شیپوری.

به سمساری آخر شهر رفتم گربه ی خیابونی که همیشه همراهم بود این بار هم من را همراهی می کرد، دو کیلومتر راه رفتم تا به سمساری رسیدم خانمی که آنجا نشسته بود قطعاً بعد از سه ماه من رو به یاد نمی آورد. «سه ماه پیش برای خاله مریضم پول می خواستم که یک شیپور را به شما فروختم تا کمی پول برای خرید دارو به من بدهید»

اون خانم من رو به یاد نیاورد ولی تا اسم شیپور رو آوردم گفت: «درسته اون مانند سنگ یشمی بود که از نزدیک دیدم و لمس کردم، چیه پسرم پول شیپور رو کامل می خوای»

«نه خانم من اومدم خودش رو پس بگیرم دیروز خاله خانم من فوت کرد و تنها شانس من برای پیدا کردن خانواده ام همان شیپوره»

«من شیپور و چند ساز دیگر رو به یک مرد فروختم برای گرفتنش باید صد کیلومتر جلوتر بری اون ها فردا جشنواره موسیقی دارند اگر الان حرکت کنی می تونی به اون ها برسی»