یکی از اهداف اساسی هر نظام آموزشی تربیت انسانهای هشیار و آگاهی است که تفکر خود را بر پایۀ استدلال صحیح و منطق بنانهاده، در برخورد با دنیای پیرامون خویش با اندیشهای جامع و عمیق، جوانب مختلف امور را بررسی نموده و از قابلیت انعطاف بالایی در مواجهه با مسائل زندگی برخوردارند و به عبارتی دارای ذهن فلسفی هستند. بدین منظور لازم است برنامههای درسی، تربیت اندیشۀ فلسفی را مدنظر قرارداد، به پرورش قدرت تفکر و استدلال دانشآموزان توجه نمایند «آموزشوپرورش باید به پرورش دانش-آموزانی منجر شود که توانایی بازشناسی عقاید و نظرات صحیح از ناصحیح رادارند و در این راستا استدلال و دلایل مناسبی به کار میگیرند، در غیر این صورت دانش¬آموز زندگی خود را تحت تأثیر عادات، رسم و رسوم و گاه برمبنای اتفاقات پیش خواهد برد» (ضرغامی، 1387 ص 13). در این راستا، یکی از برنامههای درسی که در دهههای اخیر بهمنظور پرورش تفکر فلسفی و فلسفه ورزی در دانشآموزان شکلگرفته است، برنامۀ درسی فلسفه برای کودکان است. فلسفه برای کودکان بهعنوان فلسفهای کاربردی با طرح ادعای آموزش تفکر بهعنوان امری مهم در نظام تعلیم و تربیت در سال 1962 توسط متیولیپمن طرح و بهسرعت در بیش از 120 کشور دنیا موردتوجه قرار گرفت.
«فلسفه برای کودکان» (p4c) در جلب نظر مربیان و بر¬طرف نمودن اشکالات آموزش سنتی موفقیت¬های زیادی را به دست آورده و موردتوجه بسیاری از کشورها قرار گرفت، برخی علاقهمندان به برنامه لیپمن بامطالعه آثار وی و آشنایی با برنامه فلسفه برای کودکان تلاش کردند تا با طرح فرایندی از فعالیت¬ها به کمک داستان¬، برنامه مذکور را در کشور خود مورداستفاده قرار دهند، اما برخی دیگر درصدد طرح و ارائه شیوه¬هایی جدید از این برنامه همچون «فلسفه به همراه کودکان» (pwc) بهعنوان نسخه تغییر شکل یافته¬ای از برنامه اولیه برآمدند، این گروه با استفاده از تاریخ و مضامین فلسفی سعی در غنا بخشی به محتوای برنامه داشتند. در سایر کشورها نیز علاقه به آموزش تفکر باعث دستیابی به تجاربی متفاوت گردید (اکبری، 1391 ص 5).
کنگره :
LB1590/5/م4ف8 1394
شابک :
978-600-7461-45-7