از «سفر به قلهها» تا «پاسیاد پسر خاک»: هفت اثر با طولانیترین تقریظ های مقام معظم رهبری
تقریظ های مقام معظم رهبری همواره فراتر از یک تحسین ساده هستند؛ این یادداشتها دریچهای به عمق اثر باز میکنند و به خواننده میگویند چرا یک کتاب شایسته توجه است. گاهی تمرکز بر شخصیت نویسنده یا سوژه کتاب است، گاهی بر رخدادهای مهم تاریخی و گاهی بر دقت پژوهشی و محتوای اثر. تجربه نشان داده است که هنگامی که رهبر معظم انقلاب بر کتابی تقریظ مینویسند، نه تنها توجه عمومی به آن کتاب افزایش مییابد، بلکه جریان کتابخوانی در کشور نیز به نحوی محسوس تحت تأثیر قرار میگیرد. با این حال، این توجه اولیه، بدون نقد، بررسی و معرفی مداوم از سوی رسانهها و اهل کتاب، نمیتواند اثر را ماندگار کند.
در این نوشتار، تمرکز ما بر کتابهایی است که تاکنون طولانیترین تقریظهای رهبری را دریافت کردهاند. این آثار، نهتنها بیانگر ارزش ادبی و پژوهشی خود هستند، بلکه نشاندهنده تأثیر شخصیتها و رخدادهای تاریخی بر ادبیات دفاع مقدس و انقلاب اسلامیاند. لازم به ذکر است که تقریظ رهبری بر کتابهای «خانوم ماه»، «تب ناتمام» و «همسفر آتش و برف» نیز همزمان با هفته کتاب و ایام شهادت حضرت زهرا (س) در آبان ماه ۱۴۰۴ منتشر خواهند شد. اما تاکنون، این هفت اثر طولانیترین تقریظها را در کارنامه دارند. در ادامه، هر کتاب بهطور دقیق معرفی شده و در ادامه متن تقریظ مربوط به آن ارائه میشود:
کتاب آب هرگز نمیمیرد
آب هرگز نمیمیرد، روایت زندگی و خاطرات حاج میرزامحمد سلگی، فرمانده گردان ابوالفضل لشگر ۳۲ انصارالحسین همدان در دوران دفاع مقدس است. هرچند او پس از جنگ ردههای بالاتر فرماندهی را نیز تجربه کرد، اما بیشتر با نام همین گردان شناخته میشود و خاطراتش با نقشآفرینی در این واحد تاریخی گره خورده است.
نویسنده کتاب آب هرگز نمی میرد با نثری شیوا و روان کتاب زندگی این فرمانده شجاع را بازنمایی میکند و با روایت جذاب، مخاطب را با ایثار، شجاعت و فداکاری دوران دفاع مقدس آشنا میسازد. کتاب حاضر به اعتبار مضمون ارزشمند و روایت استادانهی حمید حسام، یکی از برجستهترین آثار خاطرهنگاری دفاع مقدس به شمار میرود. این اثر توانسته توجه منتقدان و مخاطبان را جلب کند و در جشنواره جلال آلاحمد جایزه نخست را کسب نماید.
کتاب «آب هرگز نمیمیرد» از زمانی بر سر زبانها افتاد که مقام معظم رهبری همگان را دعوت کرد که این کتاب ارزشمند را بخوانند و بر آن تقریظ نگاشتند: «سلام بر یاران حسین (علیهالسّلام) و سلام بر لشگر انصارالحسین همدان؛ و سلام بر شهیدان، دلاوران، فدائیان، شیران روز و عابدان شب؛ و سلام بر شهید زنده میرزا محمد سُلگی و بر همسر باایمان و صبور او؛ و سلام بر حمید حسام که دردانههایی چون سُلگی و خوشلفظ را به ما شناساند. ساعتهای خوش و باصفائی را با این کتاب گذراندم و بارها با دریغ و حسرت گفتم:
درنگی کرده بودم کاش در بزم جنون من هم / لبی تر کرده زان صهبای جام پرفسون من هم
هزاران کام در راه است و دل مشتاق و من حیران / که ره چون میتوانم یافتن سوی درون من هم …
در میان کتابهای خاطرات جنگ، این، یکی از بهترینها است. نگارش درست و قوی، ذوق سرشار، سلیقه و حوصله، همّت بلند، همه با هم دست به کار تولید این اثر شدهاند. کتاب خانم ضرّابی در شرح حال شهید عالیمقام علی چیتسازیان نیز دارای همین برجستگیها است. این دو نفر از ستارگان اقبال همدانند.»
آب هرگز نمی میرد
کتاب فرنگیس
این اثر، تصویری روشن از نقش زنان در روزهای سخت جنگ ارائه میدهد؛ زنانی که در کنار مردان، با ایمان و اراده، بار سنگین مقاومت را بر دوش کشیدند. نویسنده با نثری ساده و صمیمی و در عین حال روایتی داستانی، خاطرات این بانوی دلاور را بازآفرینی کرده است؛ خاطراتی که نهتنها از شجاعت و مقاومت سخن میگویند، بلکه از ایمان، مادرانگی و عشق به سرزمین نیز حکایت دارند. در خلال روایت، فضای مردمی و فرهنگی غرب کشور و زندگی روزمرهی مردمان جنگزده بهویژه در مناطق کرمانشاه، قصر شیرین و گیلانغرب، نیز بهزیبایی بازتاب یافته است.
کتاب در دوازده فصل تنظیم شده و با مقدمهای کوتاه آغاز میشود. فصل نخست به دوران کودکی راوی میپردازد و در ادامه، مسیر زندگی او تا روزهای نبرد روایت میشود. داستان با خاطرات عملیات مرصاد و دیدار با رهبر انقلاب به پایان میرسد؛ پایانی که همچون خود فرنگیس، سرشار از ایمان، صبوری و افتخار است.
مقام معظم رهبری در تقریظ خود بر فرنگیس چنین مرقوم فرمودهاند: «بخش ناگفته و بااهمّیّتی از حوادث دوران دفاع را به مناسبت شرح حال این بانوی شجاع و فداکار، در این کتاب میتوان دید. بانو فرنگیس دلاور با همان روحیّهی استوار و پُرقدرت، و با زبان صادق و صمیمی یک روستایی، و با عواطف و احساسات رقیق و لطیف یک زن، با ما سخن گفته و منطقهی ناشناخته و مهمّی از جغرافیای جنگ تحمیلی را با جزئیّاتش به ما نشان داده است.
ما از روستاهای مرزی در دوران جنگ و مصائب فراوان آنان و آوارگیها و گرسنگیها و خسارتهای مادّی و ویرانیها و داغ عزیزان آنها، هرگز به این وضوح و تفصیلی که در این روایت صادقانه آمده است، خبر نداشتیم؛ و نیز از فداکاری جوانان آنان که در شمار اوّلین شتابندگان به مقابله با دشمن مهاجم بودند. ماجرای قتل و اسارت دشمن به دست این بانوی دلاور هم که خود یک داستان مستقل و استثنائی است که نظیر آن فقط در سوسنگرد، در همان اوان، اتّفاق افتاده بود. بانو فرنگیس را باید بزرگ داشت و از نویسندهی کتاب -خانم فتّاحی- بهخاطر قلم روان و شیوا و هنر مصاحبهگیری و خاطرهنویسی، باید بسیار تشکّر کرد.»
کتاب پاسیاد پسر خاک
پاسیاد پسر خاک، روایت زندگی یکی از شخصیتهای برجسته معاصر، سیدعلیاکبر ابوترابی است. ویژگیهای خاص او، بهویژه دوران طولانی اسارت در عراق، باعث شد جایگاهی ویژه در تاریخ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس پیدا کند. تفاوت اصلی ابوترابی با سایر اسیران آن بود که او تنها یک اسیر عادی نبود؛ بلکه با صبر، ایمان و روحیه خود توانست همبندیهایش را تقویت کند، جلوی فروپاشی روحی آنان را بگیرد و بهنوعی به آنها آرامش و امید بدهد، به همین دلیل، لقب «سید آزادگان» به او داده شد.
محمد قبادی در این کتاب علاوه بر شرح دوران اسارت، به زندگی پیش از انقلاب، فعالیتهای انقلابی و نیز دوران پس از آزادی، بهویژه مسئولیتهای او در مجلس، میپردازد. در مجموع، زندگی ۶۰ ساله او به دو بخش تقسیم میشود: حدود ۴۰ سال قبل از انقلاب و ۲۰ سال پس از آن. نویسنده با استفاده از منابع متعدد، بیش از ۶۰۰ ارجاع و همچنین مصاحبه با خانواده، دوستان و آزادگان همبند، تلاش کرده تصویری دقیق و جامع از شخصیت، سلوک و منش ابوترابی ارائه دهد.
تقریظ رهبر انقلاب بر این کتاب، نشانه اهمیت شخصیت ابوترابی و پیامهای ماندگار اوست: «زندگی این مجاهد فی سبیلالله در شمار پرحادثهترین و درسآموزترین زندگیها و حقّا کمنظیر است. اوّل بار او را در سالهای اوّل دههی پنجاه در منزل خودمان در مشهد زیارت کردم. شهید اندرزگو او را آورده بود و به او ابراز اعتماد کرد. پرسیدم شما با آقای آقاسیدعباس قزوینی که از آشنایان ما در قم بود نسبتی دارید؟ گفت پسر اویم.
پس از آن یکبار در همان سالها او را در جلو زندان اوین دیدم و یکبار در جمع نیروهای اعزامی قزوین در ستاد جنگهای نامنظم. و پس از بازگشت از اسارت چند سال با ایشان همکاری نزدیک داشتیم. ولی این حجم و کیفیت مجاهدت عالی را هیچکس نمیتوانست از ظاهر فروتن و کتوم او حدس بزند. رحمت و رضوان الهی بر او. نمیتوانم تردید کنم در اینکه او در شمار شهیدان عالیمقام است. این کتاب بسیار خوب و هنرمندانه تنظیم شده است. دست نویسنده درد نکند.»
پاسیاد پسر خاک
کتاب فرمانده من
فرمانده من، مجموعهای از خاطرات رزمندگان هشت سال دفاع مقدس است که تجربههای خود را از جبهههای جنگ عراق علیه ایران روایت میکنند. از جمله شخصیتهای حاضر در این اثر میتوان به رحیم مخدومی، احمد کاوری، داوود امیریان، حسین گلچین، علیاکبر خاورینژاد، عباس پاسیار و هادی جمشیدیان اشاره کرد.
این کتاب با بیانی داستانی، روان و دلنشین نوشته شده و خواننده را بهطور مستقیم با فضای جبههها، سختیها و رشادتهای رزمندگان همراه میکند. حقیقی بودن خاطرات، ویژگی شاخص اثر است و سبب میشود مخاطب احساس همذاتپنداری و نزدیکی ویژهای با روایتها پیدا کند؛ گویی در کنار رزمندگان در میدان نبرد حضور دارد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دست نوشتهای بر این کتاب اینگونه فرمودهاند: «السلام علیکم یا اولیاءالله و احبّائه، السلام علیکم یا اصفیاءالله و خیرته، السلام علیکم یا انصار دینالله و اعوان ولیه.. ای آیتهای خدا، ای معجزههای ایمان، ای نشانههای تعالی جاودانهی انسان .. ای گلهای محمّدی که فساد و آلودگی جهان امروز نتوانست از شکوفایی بازداردتان، برقی شدید و دنیای تاریک را روشن کردید، حجّتی شدید بر آن کوته نظران که بالندگی انسان الهی را در عصر تسلط مادیت ناممکن میدانستند. خاطره مسلمانان صدر اسلام را زنده کردید و صدق و اراده و فناء فیالله را حتی بیش از آنان به نمایش گذاشتید.
آنان به نفس پیامبر و نزول پیاپی آیات قرآن دل را گرم و جان را تازه میکردند اما شما چه؟!! حقاً خلوص و تقوا را مجسم کردید و برای آن امام بحق که مظهر خلوص و تقوا بود، سربازانی شایسته شدید. سلام الله علیه و علیکم و هنیئاً لکم رحمة ربکّم .. کتبه بیمناه الوازرة اسیر امانیه و ذلیل نفسه علی الحسینی غفر الله له و رحمه و حشره مع اولیائه و الحقه بهذه الزمرة الطیبة. آمین.این کتاب در 13 رجب 1411 با چشمی لبریز اشک شوق و حسرت زیارت شد.»
فرمانده من
کتاب سفر به قله ها
سفر به قلهها، تاکنون گزارشهای زیادی از وقایع دفاع مقدس نوشته شده است. مرتضی سرهنگی و هدایتالله بهبودی، دو تن از نویسندگان برجسته این حوزه، پنج مورد از این گزارشها را در کتابی با عنوان «سفر به قلهها» گردآوردهاند. نگارش یکی از این گزارشها نیز بر عهدهی سیدیاسر هشترودی بوده است.
پنج گزارش جنگی این کتاب ـ بهجز یک مورد ـ همگی در سالهای ۱۳۶۶ و ۱۳۶۷ به رشته تحریر درآمدهاند و مستنداتی از رخدادهایی تلخاند که با زبانی نرم، صمیمی و تأثیرگذار روایت شدهاند. شیوهی گزارشنگاری در این مجموعه نشان از پختگی قلم نویسندگان دارد؛ چنانکه در بسیاری از بخشها، مرز میان گزارش و داستان در هم آمیخته و جذابیتی دوچندان پدید آورده است. در این پنج گزارش، دربارهی موضوعاتی چون عملیات آزادسازی حلبچه، منطقهی عملیاتی بیتالمقدس ۶، عملیات مرصاد، بازدید خبرنگاران داخلی و خارجی از مناطق آزادشده و دیگر صحنههای ماندگار دفاع مقدس میخوانیم.
شاید برای معرفی این مجموعه، هیچ متنی رساتر و گویاتر از یادداشت مقام معظم رهبری بر این کتاب نباشد: «گزارش اول، حرفهای و هنرمندانه، شرح کوتاهی از اولین ساعت بمباران سیانوری حلبچه، ارائه کرده است که بسیار مغتنم است، و نیز اشارهای به وضع اسرای عراقی در پشت خط اوّل دارد که آنهم جالب و مهم است. گزارش کوتاه دوم از همان نویسنده است. و گزارش بعدی که به زبان روزنامهای و در سبک گزارشهای مطبوعات غربی و به تقلید از آنها نوشته شده حاوی مطلبی چندان مهم نیست، بعلاوه که گسیختگی در ذهن و نارسایی در زبان هم گاه در آن هست، ولی از این جهت که تصویری ـ گرچه مبهم ـ از کردهای اتحادیه میهنی ارائه کرده، مغتنم است.
گزارش چهارم درباره حمله عراق به جنوب پس از قبول قطعنامه (تیرماه 67) و از آن جالبتر، شرح انهدام منافقین در غرب کشور و تپهحسن آباد است. گزارش خوبی است. تکیه بر بچههای جنوب (فقط) برایم مفهموم نشد هرچند ناگفته ماندن چیز مهمی در آن واقعه، برایم کاملاً مفهموم بوده و هست! گزارش آخر ـ از همان نویسنده (نویسنده گزارش چهارم!) ـ چیزی نیست جز قلم انداز یک نویسنده خوش ذوق که جز پاسخ به احساسات، هدفی از نوشتن ندارد. این گزارشها را در 18 اسفند 70 تمام کردم و نه چندان خوشحال..!»
سفر به قله ها
کتاب شانههای زخمی خاکریز
شانههای زخمی خاکریز، روایت صادقانه و تأثیرگذار صباح پیری، امدادگر جانباز دوران دفاع مقدس است؛ مجموعهای از خاطرات هفتسالهی حضور او در جبهههای نبرد.
پیری پس از پایان جنگ و پذیرش قطعنامه، روزهایی را میگذراند که خلأ حضور در میدان جهاد برایش سنگین بود. گویی رزمندهای که ناگهان از مأموریت همیشگیاش بازمانده و در میان روزمرگی، به دنبال معنای از دسترفتهای میگردد. در همان ایام، دفتر ادبیات و هنر مقاومت از او خواست تا تجربهها و خاطرات خود را بازگو کند. صباح پیری با حوصله و صداقت، تمام دیدهها و حسهایش را در قالب ۳۲ نوار یکساعته ضبط کرد؛ نوارهایی که جملهبهجمله بر صفحه نشست و سرانجام کتابی پدید آمد که امروز در زمرهی آثار ماندگار ادبیات دفاع مقدس جای دارد.
«شانههای زخمی خاکریز» تصویری انسانی و واقعی از جنگ ارائه میدهد؛ نگاهی از زاویهی امدادگرانی که در میانهی آتش و خون، مأمور نجات جان دیگران بودند. صباح پیری در شانزدهسالگی راهی جبهه شد، پس از آموزش به رستهی امدادگری پیوست و تا سال ۱۳۶۷ در مناطق عملیاتی حضور داشت. سرانجام در یکی از مأموریتها مجروح شد و دوران جهاد میدانیاش به پایان رسید. اما همان تجربهها، سالها بعد، در قالب این کتاب جان تازهای گرفت.
اثر یادشده در ۶ فروردین ۱۳۷۱ مورد تحسین و تجلیل مقام معظم رهبری قرار گرفت و معظمله یادداشتی عمیق بر آن مرقوم فرمودند:
«در این نوشته هرچه به آخر نزدیکتر میشویم، روح اخلاص و صفایی را که در آن موج میزند، بیشتر حس میکنیم. من به حال خود حسرت میخورم و به این جوانان شجاع و با ایمان و فداکار غبطه میبرم که در عمری کمتر از نیمه عمر ما، به مقاماتی رسیدهاند که امثال من با خواندن شرح آن، احساس عروج معنوی میکنند… خدا کند درکشاکش زمانه، آن چه را در معراج جهاد و فداکاری به دست آوردهاند، بتوانند بخوبی حفظ کنند.. این نوشته هنرمندانه و دارای نثری استوار نیز هست که ارزشش را بیشتر میکند. ویژگی مهم این کتاب آن است که حال امدادگران را شرح میکند.
بسیار لازم بوده و هست که جبههگیان رسته های غیررزمی مانند: جهادگران، امدادگران، رانندگان، آشپزها و تدارکاتیها که هر کدام عالم مخصوص به خود داشتهاند، و بعضا فداکاریشان از رزمندگان خطوط مقدم کمخطرتر نبوده، بلکه حتی پرخطرتر هم بوده (مثل سنگرسازان و خاکریززنان)، نیز شرح خود را بنویسند، یا بگویند و کسی بنویسد. باری از این جوان عزیز و از ناشرین باید تشکر کرد.»
شانه های زخمی خاکریز
کتاب یاد یاران
یاد یاران، معمولاً وقتی سخن از ادبیات پایداری به میان میآید، نخستین تصاویری که در ذهن نقش میبندد، صحنههایی از جهاد، مبارزه، شهادت، مجروحیت و اسارت است. در اغلب کتابهای خاطرات دفاع مقدس نیز این مفاهیم محور روایتاند؛ چراکه بازگویی واقعیتهای جنگ، خود وظیفهای بزرگ و ضرورتی تاریخی است. این روایتها سندی زنده از مظلومیت ملت ایران در هشت سال دفاع مقدس بهشمار میآیند، اما حمید داوودآبادی در «یاد یاران» از زاویهای دیگر به این میدان مقدس نگریسته است. او که نخستین بار در ۲۵ مهر ۱۳۵۹ عازم جبهه شد، از همان روزهای نخست احساس کرد آنچه در جبهه میبیند، تنها برای خود او نیست؛ بلکه باید روایت شود تا در ذهن و دل نسلهای بعد باقی بماند.
در این کتاب، نویسنده با نگاهی متفاوت و زبانی صمیمی و طنزآلود، به روایت روزهای حضور خود در جبهه میپردازد. از ماجراهای نوجوانانهی تلاش برای اعزام مخفیانه، تا دوستیها و رفاقتهای پاک، ترسها و شوخیها، دعواها و آشتیها، و در نهایت، معنویت و صفای باطنی رزمندگانی که در دل خاک و آتش، به آسمان نزدیکتر بودند.
این اثر که نخستین کتاب خاطرات او بهشمار میآید، در سال ۱۳۷۱ مورد تحسین و توجه رهبر معظم انقلاب اسلامی قرار گرفت: «در این نوشته صفا و صداقت زیادی موج میزند. نویسنده غالباً نقش خود را کمرنگ کرده و یاد یاران شهیدش را برجسته ساخته است. روحیه بسیجی تقریباً با همه جوانبش در اینجا منعکس است، و میشود فهمید که چگونه جوانهایی در کوره گداخته جبهه به چه جواهرهای درخشندهای تبدیل میشدهاند. ذکر خصوصیات موقعها و حادثهها و آدمها، تصویر باورنکردنی جنگ هشت ساله را تا حدود زیادی در برابر چشم آیندگان میگذارد.
سؤال من از خودم این است که آیا این از معراج برگشتگان چقدر میتوانند آن حال و هوا را پس از سفر من الحق الی الخلق حفظ کنند و حتی درست به یاد بیاورند؟ و برای این مقصود عالی از دست ما چه کاری ساخته است؟ و چه کردهایم؟ البته قصور یا تقصیر من و امثال من، نمیتواند تکلیف دشوار آنها را که خدا حجّت خود را برایشان تمام کرده، از دوششان بردارد. این کتاب با روح طنز و مزاحی که در همه جای آن گسترده است و به آن شیرینی و جاذبهی ویژهای بخشیده، از بسیاری کتابهای جبهه جالبتر و گیراتر است. آن را در شب و روزهای منتهی به بیستم ماه رمضان 1412 (1/5/71) خواندم.»
امید است که مطالعه این آثار ارزشمند و توجه به تقریظهای رهبر انقلاب، خوانندگان را به درک بهتر روایتهاو فداکاریهای ماندگار در دفاع مقدس و انقلاب اسلامی ترغیب کند.
کتابهای تفریظ شده رهبر