کتاب هنر عشق ورزیدن از اریک فروم کتابی است برای کسانی که انتظار رهنمودهای ساده در باب هنر عشق ورزیدن را دارند. خلاصه کتاب هنر عشق ورزیدن می خواهد نشان دهد عشق، احساسی نیست که فرد صرف نظر از این که چقدر به بلوغ رسیده است، به آسانی بتواند به هر اندازه که می خواهد از آن بهره مند شود.
خلاصه کتاب هنر عشق ورزیدن
هنر عشق ورزیدن (The Art of Loving) می خواهد خواننده را متقاعد سازد که همهٔ تلاش های وی برای رسیدن به عشق محکوم به شکست اند مگر این که او با تمام توان سعی کند کل شخصیت خود را رشد دهد تا به یک جهت گیری ثمربخش برسد.
یعنی بدون توانایی در عشق ورزیدن به همسایه، بدون انسانیتِ راستین و جرأت و اعتقاد و انضباط نمی توان به رضایت مندی در عشق رسید. در فرهنگی که این خصوصیات در آن نادرند، دستیابی به توانایی عشق ورزیدن نیز دستاوردی نادر خواهد بود.
هر کسی می تواند از خود بپرسد چند نفر را تا به حال دیده که به معنای واقعی عاشق بوده اند. هنر عشق ورزیدن به هیچ وجه تکرار مکرّرات نیست، بلکه حاوی ایده های فراوانی فراتر از آن هایی است که پیش تر بیان شده بودند و کاملاً طبیعی است که ایده های قدیمی تر گاهی چشم اندازی تازه پیدا می کنند چون همهٔ آن ها حولِ موضوعِ هنرِ عشق ورزیدن می چرخند.
با وجود این که چنین کاری دشوار است نباید دلیلِ آن باشد که از تلاش برای شناخت مشکلات و شروط دستیابی به آن دست برداریم. اریک فروم (Erich Fromm) به منظورِ دوری از دشواری های غیرضروری سعی کرده است به زبانی که تا حد ممکن غیرفنی است به این مسأله بپردازد.
دانلود کتاب هنر عشق ورزیدن
نسخه الکترونیک این کتاب از دو ناشر و مترجم متفاوت در فراکتاب عرضه شده است و در دسترس شماست. دانلود کتاب هنر عشق ورزیدن را میتوانید در نرم افزار فراکتاب از این دو ناشر انجام دهید.
هنر عشق ورزیدن
هنر عشق ورزیدن
برشی از متن کتاب هنر عشق ورزیدن
3. معشوقها
عشق در وهله نخست ارتباط با يك شخص خاص نيست، بلكه نگرش و جهتگيرى منش انسان است كه رابطه او را با كل جهان، و نه با يك «معشوق» خاص، تعيين مىكند. انسان اگر فقط يكى را دوست بدارد و نسبت به ديگر همنوعان خود بىاعتنا و بىتفاوت باشد، پيوند او عشق نيست، بلكه نوعى بستگى همزيستى و تعاونى يا خودخواهى گسترش يافته است. با وجود اين اكثر مردم فكر مىكنند علت به وجود آمدن عشق وجود معشوق است، نه استعداد درونى. در حقيقت، آنان حتى فكر مىكنند چون هيچ كس ديگرى را جز «معشوق» دوست ندارند، اين خود نشاندهنده شدت عشقشان است.
اين همان سفسطهاى است كه مثلاً بدان اشاره رفت. چون چنين فردى نمىتواند درك كند كه عشق نوعى فعاليت و نوعى قدرت روح است، خيال مىكند تنها چيز لازم پيدا كردن يك معشوق مناسب است ـ و پس از آن بقيه كارها به خودى خود درست خواهند شد. اين نگرش را مىتوان با نگرش آدمى كه مىخواهد نقاشى كند، ولى به جاى اينكه هنر و فن آن را ياد بگيرد، مىگويد منتظر موضوع مناسبى براى نقاشى هستم و ادعا مىكند كه اگر موضوع را بيابد زيباترين نقاشىها را خواهد كشيد يكى دانست.
اگر آدم واقعا كسى را دوست داشته باشد، حتما همه انسانها، دنيا و زندگى را دوست مىدارد. اگر من بتوانم به كسى بگويم «دوستت دارم،» بايد توانايى اين را هم داشته باشم كه بگويم «من در وجود تو همه را دوست دارم»، با تو دنيا را دوست دارم، در تو حتى «خودم را دوست دارم.» اما از گفتن اينكه عشق نوعى جهتگيرى نسبت به همه است، و نه فقط به يك نفر، نبايد چنين نتيجه گرفت كه بين انواع گوناگون عشق كه تابع معشوقهاى مختلفند، تفاوتى وجود ندارد.
الف) عشق برادرانه
اساسىترين نوع عشق كه زمينه همه عشقهاى ديگر است، عشق برادرانه است. منظور از عشق برادرانه همان احساس مسئوليت، دلسوزى، احترام و شناخت همه انسانها و آرزوى بهتر كردن زندگى ديگران است. اين همان عشقى است كه در كتاب مقدس از آن سخن رفته است كه مىگويد: همسايهات را چون خودت دوست بدار. عشق برادرانه عشق به همه انسانهاست، صفت مشخصه آن همان عدم استثناء است. اگر توانايى دوست داشتن در من تكامل يافته باشد، چارهاى جز دوست داشتن برادرانمان را نداريم. در عشق برادرانه وحدت و پيوند متقابل با همه انسانها وجود دارد و بشريت در يك كل واحد احساس مىشود.
عشق برادرانه بر اين اساس استوار است كه همه ما يكى هستيم. اختلاف ذوق، هوش، و دانش در مقايسه با هويت مشترك انسانها ناچيز و قابل چشمپوشى است. براى درك اين هويت مشترك، لازم است از سطح به عمق نفوذ كنيم. اگر تنها ظواهر اشخاص را در نظر بگيريم فقط تفاوتها، يعنى چيزهايى را مىبينيم كه ما را از يكديگر جدا مىسازد. ولى اگر به عمق برويم، هويت عام انسانى يعنى برادرى خود را مىبينيم. اين پيوستگى از درون به درون ـ به جاى پيوستگى از سطح به سطح ـ در «پيوستگى مركزى» مىباشد.
يا همانگونه كه سيمون ويل به زيبايى بيانكرده است: «همين كلمات [مثلاً كلماتى كه مردى به همسرش مىگويد: «دوستت دارم»] برطبق اينكه چگونه و با چه لحنى ادا شوند مىتوانند پيش پا افتاده و معمولى يا فوقالعاده باشند. اين چگونگى بيان بستگى به عمق آن سرچشمهاى در هستى انسانها دارد كه كلام از آن جارى مىشود، بىآنكه اراده انسان در آن دخالت داشته باشد. از طريق مطابقت معجزهآسايى، اين سخنان در دل شنونده نيز به كانون مشابهى مىنشيند. بدين ترتيب شنونده، اگر قوه تشخيص داشته باشد، مىتواند ارزش واقعى آن سخن را دريابد.»
خرید کتاب هنر عشق ورزیدن
نسخه چاپی این کتاب را با تخفیف از چندین ناشر و مترجم متفاوت خریداری کنید.