مجموعه کتاب سرنوشت انسان به قلم مسعود عالی است که توسط نشر معارف به چاپ رسیده و روانه بازار کتاب شده است. جلد اول این مجموعه با موضوع، از احتضار تا عالم قبر، جلد دوم آن، احوال برزخ و نفخ صور، موضوع جلد سوم، محشر حساب و سوال، حبط و تکفیر و جلد چهارم با موضوع، مواقف صراط، شهود قیامت، شفاعت و جلد پنجم، بهشت و جهنم می‌باشد.
معرفی کتاب سرنوشت انسان
بحث و گفت‌وگو دربارۀ عالم آخرت و زندگی پس از مرگ، تنها کنکاش از موضوعی دینی و اعتقادی نیست، بلکه علاوه بر آگاهی از بخش اصلی و عمیق زندگی و خارج ساختن آن از چهره‌ای مخوف و وحشت‌آور، می‌تواند بازدارندۀ نفس از آلودگی‌ها و طغیان‌ها، کنترل‌کنندۀ جامعه از ناهنجاری‌ها، نیروبخش انسان در تحمل مصائب و سختی‌ها و در یک کلام، مربّی و مهذّب فرد و جامعۀ انسانی باشد؛ این هدف وقتی عملی‌تر می‌گردد که این مباحث با رویکردی اخلاقی، با مستندات قرآنی و روایتی توأم شود.
به همین منظور کتب پیش‌رو با عنوان «سرنوشت انسان»، که توسط حجت‌الاسلام و المسلمین مسعود عالی تهیه و تدوین گردیده، شامل سلسله مباحثی است که طی حدود یک سال و نیم در روزهای یکشنبه در برنامۀ «سمت خدا»، در شبکۀ سه سیمای جمهوری اسلامی با عنوان «یاد مرگ» مطرح می‌شد که به صورت کتاب به نگارش درآمده است.
این اثر به واسطه پیاده سازی سخنرانی‌های استاد حجت الاسلام عالی در برنامه سمت‌خدا پدید آمده‌است و سرشار از بیانی شیوا و قلمی روان برای نسل‌های جوان می باشد.
مجموعه کتاب سرنوشت انسان
خلاصه کتاب سرنوشت انسان
مجموعه کتاب سرنوشت انسان که در ۵ جلد از زیستن انسان در این دنیا و جهان دیگر سخن می گوید. این دوره که تمامی مباحث پس از مرگ، از هنگام احتضار و قبض روح تا عالم قبر و برزخ، و مراحل قبل از قیامت (ظهور و رجعت) تا علائم قیامت و نفخ صور و مواقف و عقبات آن را شامل می‌شود، در عین عمق و اتقان، با بیانی ساده و گویا و با استفادۀ فراوان از آیات و خصوصاً روایات اهل‌بیت علیهم السلام، که تنها راه اطمینان‌بخش شناخت جزئیات زندگی اخروی است، مطرح شده و از گریزها و نکته‌های اخلاقی و خاطرات عالمان و عارفان نیز بهرۀ فراوان برده است.
1-از احتضار تا عالم قبر
جلد اول با عنوان رازآلود «احتضار و عالم قبر» به آگاهی بخشی درباره این برهه مهم سرنوشت انسان می‌پردازد و چهره مخوف آن را کنار زده و حقیقت را براساس مستندات روایی و قرآنی آشکار می‌کند.
برای مثال در بخشی از کتاب می‌خوانیم:
((چون تاریکی و ترس از دیدن موجودات ناشناخته و عجیب برزخی از طرفی، تنهایی و جدا شدن از عالم دنیا که سال ها با آن انس داشته، از طرف دیگر و وحشت از آینده‌ی مبهم و نامعلوم از طرف سوم، همه ی این امور برای متوفی بسیار سختی و هراس می آورد.))
2-برزخ، رجعت و نفخه صور
در بخشی از کتاب پیرامون «رجعت» می‌خوانیم: «حکمت رجعت این است که مؤمنان خالص که قابلیت‌ها و استعدادهای بسیار زیادی در به دست آوردن کمالات داشته‌اند، ولی زمانه اجازۀ رشد استعدادهایشان را نمی‌داد در هنگام ظهور به کمالات لازم خود برسند و ظلمی به آن‌ها نشود. به علاوه در تشکیل حکومت جهانی امام زمان(عج) که وعده خدا به مؤمنان بوده است، نقش داشته و درثواب و شادی آن شریک باشند. از آن طرف سران کفر و ضلالت هم ذلت و خواری اعمال خود را در همین دنیا ببینند و انتقام ظلم‌های بسیارشان با دیدن حکومت دینی جهانی از آن‌ها گرفته شود و با ذلت و خواری از دنیا بروند، تا طعم و خاطره خوشی‌های نفسانی که در دنیا چشیده بودند، از ذهنشان محو گردد. رجعت از نظر امکان عقلی نیز هیچ جای انکار و استبعاد ندارد؛ چرا که در گذشته تاریخ به شهادت قرآن رجعت‌هایی وجود داشته و در قیامت هم همه ارواح به اجساد برمی‌گردند. بنابراین، هیچ اشکالی ندارد که هنگام ظهور هم عده‌ای به دنیا برگردند. عقیده به رجعت هم یک فلسفه قوی و منطق عقلانی دارد، و هم آیات فراوانی بر آن دلالت می‌کند. مرحوم آیت الله طبسی هفتاد و شش آیه قرآن وحدود ششصد روایت مربوط به رجعت را در کتابی به نام «الشیعة و الرجعة» جمع‌آوری کرده و توضیح داده است.» این
3-محشر حساب و سوال، حبط و تکفیر
در این جلد با عنوان«قیامت و حشر» از روزی سخن می‌گوید که همه از یکدیگر می‌گریزند و در همان هنگام در مکان حشر جمع می‌آیند، قیامتی که اندیشیدن به آن نیز حساب و کتاب اعمالمان را در دنیا سامان می‌دهد.
چنان که در بخشی از کتاب می‌خوانیم:
((دنیای مذموم همین است که ما آمده بودیم برای اینکه دراین دنیا استعدادهای انسانی‌مان شکوفا شود و به قرب خدا برسیم. هدف این بود, ولی به مسافرخانه و به خود دنیا پرداختیم. آنچنان دنبال تشریفات و لوکس و زوائد زندگی بودیم که دو شیفت و سه شیفت برای آن کار می کردیم.یک وقت به خود می آییم که دیر است و دیگر وقت و حالی برای آن هدف اصلی که برای آن به دنیا آمده بودیم نمانده و جای اصل و فرع عوض شد.))
4- مواقف صراط، شهود قیامت، شفاعت
در جلد چهارم با عنوان«صراط و شفاعت» نور امیدواری را به قلب شما می‌تاباند. اگر سه جلد گذشته را خوانده باشید، از لحظه قبض روح تا قبر و حشر و قیامت را براساس آیات و روایات مستند، پیش‌روی خود تصور و تحلیل کرده‌اید. اینک درباره تاثیر اعمال بر پل مشهور صراط، می‌خوانیم :
((چرا آدم خودش را برای آن جهنمی کند.حلال و حرامش معلوم نباشد،به این و آن ظلم کند.بعد بلند شد کلنگ را برداشت رفت و شروع به کندن چاه کرد تا به آب برسد.مدتی گذشت.ناگهان کلنگ به سنگی خورد و شکست و آب بیرون زد.فرمود:دست من را بگیر بیار بالا.وقتی از چاه بالا آمد،هنوز صورتش خاکی و گلی بود که فرمود:برو چیزی بیاور تا وقف نامه اش را بنویسم.))
5- بهشت و جهنم
«بهشت و جهنم» جلد پنجم مجموعه کتاب سرنوشت انسان می باشد. در بریده‌ای از کتاب می‌خوانیم: «آخرین مبحث از مباحث مربوط به معاد و عالم آخرت، بحث از بهشت و جهنم، و در حقیقت بحث از منزل ابدی و زندگی جاوید ماست. پس از اینکه انسان در قیامت محشور شد و نامۀ عملش به او نشان داده شد و صراط و مواقف و دادگاه‌های مختلف را طی کرد و به حساب اعمالش رسیدگی شد، از دو حال خارج نیست؛ یا به بهشت و وادی رحمت الهی وارد می‌شود و یا جهنم جایگاه او خواهد بود. درک ما نسبت به حقیقت عالم آخرت، به خصوص قیامت بسیار ضعیف و نارساست. به‌ناچار حقایق آخرتی را با همین عالم دنیا مقایسه می‌کنیم. وقتی می‌شنویم بهشت باغی است که انواع میوه‌ها و درختان و نهرهای جاری و حور و قصور در آن وجود دارد، همین باغ‌های دنیا و میوه‌های آن به ذهن می‌آید. وقتی از نغمه‌ها و آهنگ‌هایی که در بهشت نواخته می‌شود سخن به میان می‌آید، همین موسیقی‌هایی که در دنیا هست فهمیده می‌شود. چاره‌ای هم نداریم. ذهنمان بیش از این کشش ندارد، طور دیگر و به زبان دیگر هم نمی‌توانستند به ما بگویند. فقط جسته و گریخته در لابلای آیات و روایات قرائن و شواهدی گذاشته‌اند که بدانیم مطلب فوق این چیزهایی است که تصور می‌کنیم. مثلاً در برخی از رویات آمده است: اگر مردم دنیا یک حوریۀ بهشتی و یا حتی یک لباس اهل بهشت را می‌دیدند، یا یک نغمه و آهنگ از آهنگ‌های بهشت را می‌شنیدند، جان می‌دادند و قالب تهی می‌کردند. همۀ این‌ها به خاطر این است که موجود مُلکی تحمل ملکوت را ندارد.»
برشی از متن مجموعه کتاب سرنوشت انسان
مستکبران و جباران و قلداران، همواره از نام و یاد مرگ نفرت داشتند، چون در مقابل آن عاجز بودند؛ از این رو، اجازه نمی‌دادند در برابرشان از پیری و یا مرگ سخن گفته شود.
نقل می کنند که هارون الرشید در خواب دید دندان‌هایش می‌ریزید. معبّری را برای تعبیر خواب او آوردند. گفت: قربان! معنای خوابتان این است که اطرافیانتان می‌میرند و شما تنها می‌مانید. دستور داد برای این تعبیرِ جسارت آمیز، صد تازیانه بر او بزنند. معبّر دیگری را آوردند. گفت: قربان! معنای خوابتان این است که شما عمری طولانی‌تر از اطرافیانتان خواهید داشت. خیلی خوشش آمد و دستور داد به او صد دینار پاداش بدهند.
با اینکه تعبیر دوم همان معنای تعبیر اول را داشت، ولی عبارتش را از مرگ اطرافیان به طول عمر هارون عوض کرد تا مورد خوش‌آیند او قرار گیرد.
