
باسلام ضمن سپاس وتشکرازبرادرحاج اسماعیل سپهوندبخاطر قلم زیبا وساده اش درنگارش خاطراتش. من یکی از بچهای نسل بعدازانقلابم که سعادت حضوردر خاک مقدس جبهه های جنگ رابخاطر سن کم نداشتم وازجنگ تنها خاطراتی محدود از بمبارانهای شهرها واخبارواطلاعاتی که ازحضور برادرانم درجبهه اززبان بزرگترها میشنیدم داشتم ،وبزرگتر ک شدم همواره حسرت همنشینی با شهدا ورزمندگان ومحروم بودن از حضوردرجبهه ومحروم بودن از حضورمعنوی درکنار مردان بی ادعا بردلم بود،حال که خاطرات بلدچی را خواندم انقد قلم روان وساده ب تحریر درامده بود ک ناخوداگاه خودم را در خاک مقدس جبهه ها دیدم وبارزمندگان میخندیدم وبا گریه هایشان درغم ازدست دادن دوستان شهیدشان اشکمیریختم ،از موفقیت عملیاتها شادمان وخرسند میشدم و از سقوط عملیات ناراحت وغم زده ، باخندهایشان خندیدم ، بااشکهایشان اشک ریختم وتاحدودی توانستم خودم را درجمع باصفا وروحانی مردان بی ادعا احساس کنم ...درپایان بازهم تشکر وسپاس ویژه از برادرسپهوند دارم چرا که جای همچین کتابی دربین کتابهای دفاع مقدس از خاطرات رزمندگان وبچه های لرستان واقعا خالی بود که به لطف زحمات حاج اسماعیل در گرداوری این مجموعه احیا شد... یادوخاطره تمامی رزمندگان و شهدای عزیز گرامی باد وهمچنین بچه هاورزمندگانی که دراین مجموعه گمنام ماندند گرامی باد. خشنودی دل امام وشهداصلوات ارادتمند شما فریدامیری