
#چالش_مرور_نویسی_فراکتاب کتاب «گرگها با چشم باز میخوابند» دومین جلد از مجموعه کتابی درباره تاریخ استعمار توسط کشورهای اروپایی مثل پرتغال، اسپانیا، انگلیس و فرانسه و رقابت اونها بر سر منابع سرزمینهای تازه کشف شده و تجارت تو آسیا است که مهدی میرکیایی اون رو به شیوه خودش روایتش کرده. خوندن کتاب مثل یه تماشای فیلم ماجراجوییه که پشت پردهٔ استعمار و دزدیهای قانونی و غیرقانونی کشورهای قدرتمند اروپایی مثل انگلستان و فرانسه رو از همدیگه و کشورهای تحت استعمارشون نشون میده، و باعث میشه افسوس بخورم که چرا نباید از این مجموعه کتاب با این مطالب مهم فیلم یا انیمیشنی تولید بشه تا نوجوونها با تاریخ آشنا بشن. نویسنده تو این جلد بهمون میگه: همهچیز از جایی شروع شد که پرتغال و اسپانیا با کلی طلا و نقره که از سرزمینهای دوردست تازه کشف شده، استخراج کرده بودن به کشورهاشون برگشتن و کلیسا و بقیهٔ کشورها مثل فرانسه و انگلستان هم با این ثروت هنگفت آشنا شدن و به دنبال سهم خواهی رفتن، به طوری که پاپ زمین و کشورها رو بین اونها تقسیم میکرد! ماجرا اما وقتی جالب میشه که تو انگلستان، ملکه الیزابت به تخت سلطنت میشینه ولی اونقدری وضع مالی دربار بده که دولت انگلستان که راه سفر به این سرزمینها رو نمیدونه ،به دستور ملکه تصمیم میگیره خرج و مخارجش رو با دزدی از کشتیهای اسپانیایی تامین کنه و همین باعث درگیریها و جنگهایی بین این کشورها میشه. جالبه که توجیه اونها برای این غارت و دزدی کشتیهای مسیحی اینه که اسپانیاییها هم خودشون طلاها رو از باقی کشورها دزدیدن و دزدی از یک دزد، اشکالی نداره. 🙂 تو این کتاب، نویسنده جنگهای بزرگی که به همین دلایل بین انگلیس و اسپانیا رخ میده رو توضیح میده. جالبه بدونید در ادامه ملکه الیزابت به همین غارت و دزدیها بسنده نمیکنه و با حیله و ترفند مسیر ورود به شبه جزیره هندوستان رو هم متوجه میشه و اونجا هم با فرانسویها و هلندیها درگیر جنگ میشن. رقابت این کشورها با همدیگه، باعث یه جنگ جهانی کوچیک به اسم جنگ هفتساله میشه که توی آمریکا و اروپا همهچی رو بههم میریزه. این جنگها که اکثرا خارج از خاک این کشورها و تو کشورهای تحت سلطه اونها، اتفاق میفتادن، روی این کشورها و مردم اونها تاثیر زیادی میذاشتن و زندگی رو برای اونها سخت میکردن؛ اما باید بدونین این فقط بومیها نبودن که تو عطش استعمار این کشورها قربانی میشدن، سران این کشورها حتی به مردم خودشون هم رحم نمیکردن و برای اینکه بتونن جای پای خودشون رو از نظر نظامی و برتری تعداد تو کشورهای تحت سلطه حفظ کنن، خیلی از مردم کشور خودشون رو به اجبار و با فریب سوار کشتی میکردن و به سرزمینهای جدید میبردن، یا هم زندانیها رو برای کار به اونجا تبعید میکردن. جالبه بدونین گرگها حتی وقتی میخوابن یه چشمشون رو باز نگه میدارن تا از خطرات محیط اطرافشون باخبر باشن و باقی گرگها بهشون حمله نکنن، اسم کتاب هم استعاره ای از همین وضعیته. کشورهای استعمارگر به ظاهر مدرن و پایبند به اخلاقیات و قوانین صادر شده توسط پاپ بودن، ولی در خفا همیشه دنبال فرصتی برای شکار و به استعمار گرفتن بیشتر و قاپیدن مناطق غنی از همدیگه بودن. کتاب با نگاهی جدید و ساده به این موضوعات پرداخته و از دید همه طرفهای درگیر در این وقایع، اونها رو بازگو کرده که برای من خیلی جذاب و حیرتانگیز بود. این مرور برای چالش مرورنویسی فراکتاب بهار نوشته شده.
این کتاب راجع به چگونگی دزدیهای اروپاییا (اسپانیا، انگلیس و پرتغال و فرانسه..) از همدیگه بعد از غارتهایی که از سرخپوستها و هندیها و ... کرده بودن و استعماراشونه و نقش کلیسا و پاپها این وسط و رسم آدم گولزنی و همینطور تاریخ چگونگی به وجود اومدن اسامی فعلی ایالتهای آمریکاست و... . ولی از همه چیزش جالبتر ملکه الیزابت انگلیس بود که ازدواج نکرده بود و به همین وسیله طمع شاههای کشورهای دیگه اروپایی رو برمیانگیخت که با ازدواج کردن با اون به انگلیس هم مسلط بشن ولی ملکه همشونو اسکول خودش کرده بود و از همشون بهرهبرداری میکرد! 😂