تب ناتمام

نظرات کاربران و نقد کتاب تب ناتمام

خرید و مطالعه
نمره کلی
5 /
4.5
37
الکترونیکی
4.5
چاپی
0.0
چاپی
0.0
نظر شما چیست؟
36 نظر
User avatar
98913****9453

عشق ومجاهدت ناتمامی ک شاید در فرمول دودوتاچهارتای مادی نگنجد....وحسین ک خداوند جسم روازاوگرفت وعزت راب اون داد...عالی بود

۱۴۰۴/۹/۱۱
User avatar
98993****7317

کتابی بسیار عالی بود آنقدر که با خواندنش اشک هایم ریخت واقعا به جوان های هم سن و سال خودن پیشنهاد میکنم حتما این کتاب و بخونند

۱۴۰۴/۹/۸
User avatar
98913****5084

فقط میتونم بگم امان از دل مادران و همسران جانبازان قطع نخاع ،چه صبر عجیبی داشتند گاهی از خودم می‌پرسیدم خدایا چه طور یک نفر می‌تونه اینهمه درد و رنج را تحمل کنه ولی شکایتی نداشته باشه انشالله این شهید بزرگوار شفاعت ما را هم در اون دنیا بکنند چون فقط در برابر این شهیدان شرمنده ایم

۱۴۰۴/۹/۸
User avatar
98935****4006

وقتی درد های یک جانباز و خانواده ش رو میخونی درد های خودت پیش چشمت کوچیک میشه کاش ذره ای صبر اون هارو خدا به من هم عنایت کنه

۱۴۰۴/۹/۶
User avatar
نیوشا رضوی

سلام کاش از مخاطبینتون برای صوتی کردن این کتاب های ارزش مند کمک بگیرید.چون واقعا پی دی اف خوندن توی گوشی سخته و کتاب صوتی رو میتونیم موقع رانندگی یا هر تایم سوخته ی دیگه ای گوش بدیم

۱۴۰۴/۹/۴
User avatar
رضوان شهیدی

متن تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب "تب ناتمام": بسم الله الرّحمن الرّحیم تصویر روشنی از درد و رنج جانگداز یک جانباز قطع نخاع و اندوه و تلاش بی‌پایان مادر صبور و پرتحمّل و دیگر کسانش در این کتاب ارائه شده است. به راوی و نویسنده باید آفرین گفت. سلام خدا بر حسین دخانچی شهید و بر مادر بردبار و داغدارش. دی 1400

۱۴۰۴/۸/۲۸
User avatar
98904****2320

با سلام و ادب امان از تب ناتمام روایتی ارزشمند و پرکشش چقدر ما از شهدا و ایثارگران معظم و خانواده معززشان نمی دانیم🥺😭 اقیانوس بی انتهایی است از بنده کمترین می شنوید به شدت توصیه میکنم بخوانیدش

۱۴۰۴/۷/۲۷
User avatar
98912****4196

همراه کتاب اشک امان نمی‌داد و سرازیر می‌شد .فقط می‌توانم بگویم که در برابر ا ین انسان‌ها باید سر تعظیم فرود آورد در برابر از خود گذشتگی، ایمان ،صبر این عزیزان .خدایا ما را شرمنده شهدا مگردان.

۱۴۰۴/۷/۷
User avatar
زهرا فتحی

کتاب خوب و قابل تاملی است ، توصیه می‌شود خوانده شود .

۱۴۰۴/۱/۱۸
User avatar
98915****7182

کتابی بسیار قابل تامل اصلا فکر نمیکردم جانبازان قطع نخاع اینقدر مشکلات داشته باشن و درد و رنج رو تحمل کنن به این همه صبر و استقامت خودشون و خانوادشون غبطه خوردم امیدوارم بتونیم راهشون رو ادامه بدیم و اون دنیا شرمندشون نشیم.

۱۴۰۳/۹/۲۸
User avatar
احسان

خوبه

۱۴۰۳/۹/۱۴
User avatar
98939****2306

واقعا باید از جانبازان و خانواده های صبورشون درس توکل و صبر و استقامت گرفت. خیلی بهره بردم از این کتاب و داستان زندگی این شهید مقاوم، مادر فداکار ایشان و همچنین همسری که با وجود جانبازی ایشان خودشان پیش قدم برای ازدواج شدند.

۱۴۰۳/۹/۶
User avatar
98918****5240

به همه توصیه میکنم این کتاب رو حتما بخوانند درس صبر و بزرگی و زندگی است.

۱۴۰۲/۱۰/۷
User avatar
98938****0649

عالی بود،صبوری مادر و سختی هایی که حاج حسین در ره عشق کشید وخم به ابرو نیاورد، زنی که برای خدمت به جانباز و رسیدن به حسین یک سال مقاومت کرد و بالاخره موفق شد

۱۴۰۲/۱۰/۱
User avatar
98912****6204

عالی...

۱۴۰۲/۹/۲۴
User avatar
98902****7920

چه مادرهایی داشتیم و‌من نمیدونستم...چقدر زحمت کشیدن چه‌رزمنده هایی داشتیم با جون و‌دل جنگیدن چه دخترهایی داشتیم اینقدر از خود گذشته و قدر دان جانبازان واقعا این قسمت ازدواج اعظم و حسین خیلی برام عجیب بود...اشک ریختم چه عشقی😭

۱۴۰۲/۸/۳۰
User avatar
زهرا سلیمانی

با غیرت و شجاعت و دلیری رفته‌ای برای کشور و دینت بجنگی حالا قطع نخاع افتاده‌ای روی تخت آن هم از گردن برای خاراندن سرت نیازمند دیگرانی چه رسد به امور دیگر ... چه امتحان عظیمی که کم نیاوری و لب به ناشکری باز نکنی! حاج حسین سخت محتاج دعای خیرت هستم. 17 سال از بهترین سال‌های عمر جوانت که قاعدتا باید دانشگاه رفتن و دامادی و بچه‌دار شدنش را ببینی، شاهد ذره ذره آب شدنش هستی و عاشقانه و خالصانه تیمارش می‌کنی، چه صبر عظیمی داشتی شهلا بانو! خدا قبول کند از تو ای همه رنج و صبوری را ... اما شما اعظم خانم! راستش را بخواهید اصلا درکتان نمیکنم! چرا باید یک دختر 21 ساله خودش برود بنیاد شهید و بگوید من میخواهم همسر یک جانباز قطع نخاعی بشوم آن هم قطع نخاع گردن!؟ چه ایمانی داشتی که آنقدر در راهت مصمم بودی و آخر هم حرف خودت را به کرسی نشاندی!؟ چقدر زندگی عاشقانه‌ی شما با حاج حسین برای نسل امروز ما عجیب و غریب است ... تب ناتمام روایت زندگی خانم شهلا منزوی مادر جانباز شهید حاج حسین دخانچی. در تمام سطرهای روایت سختی‌ها و رنج‌های این جانباز و خانواده‌‌اش از خودم میپرسیدم: مگر می‌شود!؟ آخر چطور 17 سال در تب ناتمام بسوزی و بعد هم بگویی برای من شفا نخواهید من با خدای خودم معامله کردم ... زندگی امروزم را مدیون چه شیرمردان و شیرزنانی هستم. کاش روسفید باشم ...

۱۴۰۲/۸/۳۰
User avatar
98917****0608

سلام و نور کتاب تب ناتمام رو خوندم همون اول بگم که من مثل سایر دو ستان نمیتونم یه جمله ی ادبی وزیبا در مورد اون چه که خوندن در این کتاب بگم در واقع زبانم قاصره از گفتن خوبی های کتاب ؛با این وجود من در این کتاب چقدر صبوری ها دیدم چقدر از خود گذشتگی ها موجود بود . چیزی که خیلی به چشمم اومد صمیمیت این خانواده باهم بود چه تربیت قشنگی شده بودند که برادرا باهم و برای هم از خودشون می‌گذشتند .صبوری ها و تلاش های شهلا خانم رو برای خودم ترسیم میکردم و روح بلند اعظم خانم همسر حسین آقا اینها همه برای من درس زندگی بود ان شاءالله که شهید کمکم کنن و من هم این صبوری ها و روح بلند رو در زندگیم به میدان بیارم .

۱۴۰۲/۸/۳۰
User avatar
مریم مرادی

تب ناتمام از آن دست کتابهاییست که وقتی تمام می شود دلت میگیرد، دلت تنگ میشود. آنقدر با شخصیت ها زندگی کرده ای و با اشک و لبخندهایشان دل عجین ،که وقتی تمام می شود گویی که جانت می رود🥺🥺🥺 تکه ای از قلبت را میان سطرهای کتاب جا میگذاری و کتاب را میبندی😭 خداحافظ حاج حسین دخانچی دعایمان کن در این مسیر خداوند به دل ماهم همان نظری را کند که به دل شهلا بانو و اعظم بانوی قصه ی شما کرد. 💐 چقدر دلم گرفت از تمام شدنش😭

۱۴۰۲/۸/۲۸
User avatar
فاطمه شاهسون قره حسینی

سلام. این حجم از فداکاری و صبوری مادر شهید و ایثار همسر شهید و صبر و تحمل خود شهید و اخلاق خوبشون خیلی برام عجیب و جالب بود. متن کتاب هم انقدر دلنشین بود که بعد از تمام شدنش، حس دلتنگی بهم دست داد

۱۴۰۲/۸/۲۸