صفحات کتاب

کنگره

دیویی

کتابشناسی ملی

شابک

سال نشر

<h2>معرفی کتاب سه داستان مارمولک محور</h2>
کتاب سه داستان مارمولک محور نوشته جناب هادی نجار منتشر شده در نشر متخصصان می باشد. همانطور که از نام کتاب مشخص است این مجموعه&zwnj; حاوی سه داستان کمدی بوده، که با شخصیت&zwnj;ها و در موقعیت&zwnj;های مختلف به نگارش در آمده است.
نویسنده کتاب سعی بر آن داشته تا بیش از آنکه بخواهد صرفا به پر کردن صفحات با داستان&zwnj;های معمولی اکتفا کند، تمام تلاش خود را کرده تا با ویرایش&zwnj;های متعدد و بسیار هر یک از داستان&zwnj;ها، مجموعه&zwnj;ای کوتاه&zwnj;تر، اما با کیفیت بالا و غنی ارائه کند تا آنجا که برای پرداخت شخصیت&zwnj;ها و تکمیل یکی از داستان&zwnj;ها سه ماه زمان به آن اختصاص داده است. همچنین توصیه ما این است حتماً برشی از داستان&zwnj;های کتاب رو که در بخش نمونه کتاب آمده است بخوانید تا پیش از تهیه کامل کتاب، برآیند و تصوری از آنچه خواهید خواند به دست آورید. &laquo;بخوانید و مطمئن باشید حتی یک جمله هم بی دلیل نوشته نشده است.&raquo;
<h2>گزیده کتاب سه داستان مارمولک محور</h2>
(نمای داخل آشپزخونه یک رستوران رو می&zwnj;بینیم که هریک از کارگرها، بی رمق و به کندی مشغول کار خود هستند. هاشم داستان ما هم با کمی نگرانی که انگار منتظر خبریه، به آرومی مشغول هم&zwnj;زدن آب و برنج توی یه دیگ بزرگه. در همین حین، پرویز، صاحب رستوران، از سالن میاد داخل آشپزخونه و نگاهی به روند کار کارگرها می&zwnj;کنه...) پرویز: ببینم! این چه وضعشه؟ چرا مثل نون نخورده&zwnj;ها کار می&zwnj;کنین؟ (با صدای بلند) بجنبید ببینم! یالله! (پرویز نگاهی به ساعتش کرده و در ادامه با هاشم لحظه&zwnj;ای چشم تو چشم می&zwnj;شه): د کارتو بکن پسر! چرا عین ماست منو نگاه می&zwnj;کنی؟ زیر لفظی می&zwnj;خوای؟ حتماً یکی باید بیست چهار ساعته با چماق بالا سرشون باشه! (کمی تامل و نگاه بیشتر، کارگرها کمی سرعت کار رو بیشتر می&zwnj;کنند) این جدید مدیدا بدونن، ما اینجا پول مفت به کسی چـــی...؟ (سکوت) نشنیدم؟ کارگر: نمیدین آقا. پرویز: بقیه هم که لالن! دلم می&zwnj;خواد یه مشتری بیاد بگه غذاتون فلان بود... ربش کم بود... چه می&zwnj;دونم... گندیده بود! خلاصش کنم، یه مشتری ناراضی بیاد پیش من... از حقوق خبری نیست که هیچ! یهو دیدین فاز و نولم قاطی کرد همتونو با اردنگی پرت کردم بیرون. (کمی سکوت و نگاه بیشتر) راستی اون سری هم که گند زدین به غذای مشتری، نفهمیدم کار کدوم پدر سوخته&zwnj;ای بود، وگرنه حداقل نصفتون داشتین تو خیابون جفتک می&zwnj;نداختین... چیزی هم که ریخته، کارگر بیکاره. کارگر اول(زیر لب): آره! حتما! با این پولی که تو میدی، حمالم گیرت نمیاد! کارگر دوم(به کارگر قبلی): یعنی ما از حمالم حمال&zwnj;تریم؟! (کارگر اول نیم&zwnj; نگاهی به کارگر دوم کرده و صرفاً به نشانه تاسف سرشو تاب میده) پرویز(رو به دو تا کارگر قبلی): شما دو تا چی نشخوار می&zwnj;کنین؟ کارگر دوم: هیچی پرویزخان! (کارگر دوم سریعتر کار می&zwnj;کنه و در ادامه پرویز رو به این کارگر) هان! اینه! کار اینجوری می&zwnj;خوام من! بقیه نگاه کنید یاد بگیرین. (در ادامه بقیه هم کمی سرعت کارشون رو بالاتر می&zwnj;برند. پرویز با کمی تأمل و در حالی که نگاهی قلدر منشانه از وجناتش به&zwnj;وضوح مشخص است به پسرش داخل سالن) منصور! (جوابی نمیاد) منصور با توام، بیا اینجا ببینم (منصور پسر پرویز وارد آشپزخونه شده و کنار پدرش می&zwnj;ایسته) منصور: جونم آقا! چیزی شده؟ پرویز: تو اینجا بمون حواست به این چلمنا باشه شل و ول بازی در نیارن! خودم میرم سالن. منصور: رو چشم! شما برو خیالت تخت! چارچشمی حواسم بهشونه. (پرویز سری تکون داده و به طرف سالن می&zwnj;ره. کارگرها با رفتن پرویز در حالی&zwnj;که نصف حواسشون رو دادن به کار و با نصف دیگه هم با نفرتی نسبتا نامحسوس، کم&zwnj; و بیش منصور رو دید می&zwnj;زنن) منصور(طلبکارانه): نشنیدین آقام چی گفت؟ کارگر: چرا آقا شنیدیم... منصور: پس چرا عین بز منو نگاه می&zwnj;کنین! یاالله! سریع!... ما اینجا کارگر تیز و بز میخوایم! کارگر دیگر(زیر لب): بز اون بابای ایکبیریته بزغاله... (منصور رو به کارگری کمدار و کمی گیج که به&zwnj; آرومی و با خونسردی مشغول همزدن خورشت توی دیگ هست): نگاش کن، انگار خورشت حلزون حناق کرده! (کارگر متوجه نمیشه) پسر با توام! کارگر: چی شده آقا؟ با منین؟ منصور: اونی که پاشی خورشته، حوض که نیست همینجوری بازی بازی می&zwnj;کنی... نمی&zwnj;خواد اصلا ... اونو ولش کن بیا این بادمجونارو پوست بگیر تا رنگ به رنگ&nbsp; نشدن... (کمی تأمل و نگاهش بیشتر) می&zwnj;گفتم... هرکی نمی&zwnj;تونه فرز کار کنه، بگه تا جلدی کرکرشو بکشم پایین بره رد کارش. امروزم که می&zwnj;دونین، یه سفارش تپل برای مراسم داریم. طرف هم قوم و خویشمونه... حواستون رو خوب جمع کنید. فقط دلم میخواد فرداش چو بیفته تو فامیل بگن غذاشون بو می&zwnj;داد!&nbsp; نمی&zwnj;دونم پلاسیده بود... اون وقته که همتون با یه تیپا پرت می&zwnj;شین بیرون، تا خیابونا رو وجب می&zwnj;کنین... بلکه یه آگهی حمال&zwnj;باشی به پستتون بخوره، هوی! هاشم، با تو هم هستما! هاشم(زیر لب و با حرص): هوی به اون کله بابات! لنگه بابای کچلشه! منصور(با لحنی تمسخرآمیز): بلند بگو ما هم بشنویم! هاشم(زیر لب): صبر کن، به&zwnj;زودی می&zwnj;شنوی!

سه داستان مارمولک محور

هادی نجار

<h2>معرفی و تاریخچه انتشارات متخصصان</h2>

انتشارات متخصصان از ناشرانی است که در حوزه های متعددی کتب بسیاری را به انتشار رسانده است. شروع فعالیت نشر متخصصان به میانه سالهای دهه 80 شمسی یعنی حوالی سال های 85 و 86 باز می گردد که تحت مدیریت علیرضا خزایی فعالیت خود را در حوزه چاپ و نشر کتاب آغاز کرد. 
متخصصان تا به امروز موفق به همکاری با بیش از 600 نفر شده و عناوین متعددی را راهی بازار کتاب و فرهنگ کشور کرده است. از مزیت های این ناشر می توان به همکاری با شعرا و نویسندگان تازه کار نام برد که با ارائه کتاب با کیفیت و صفحه آرایی مناسب، خدمات مطلوبی را تا به امروز به متخصصان این حوزه ارائه نموده است.

&nbsp;

<h2>موضوعات و حوزه فعالیت نشر متخصصان</h2>

نشر متخصصان در حوزه های داستان، شعر، فیلم&zwnj;نامه، علمی، روانشناسی، تاریخی، مذهبی و همچنین کتاب&zwnj;های دانشگاهی، عمومی، مقالات علمی و تخصصی و پایان نامه و&hellip; تا به حال به فعالیت پرداخته و کتب متعددی را این موضوعات به انتشار رسانده است.

&nbsp;

<h2>کتاب های انتشارات متخصصان</h2>

از مهمترین و معروف ترین کتاب های انتشارات متخصصان می توان به: &laquo;نجات از هزارتو&raquo;، &laquo;بلور دخت ایرانی&raquo;، &laquo;تماس با فرازمینی ها&raquo;، &laquo;مجموعه کتاب های حمیدزاده&raquo;، &laquo;تلنگری از نیم وجبی ها&raquo; و... اشاره کرد.

&nbsp;

<h2>اطلاعات تماس نشر متخصصان</h2>

برای برقراری ارتباط با نشر متخصصان می توانید از طریق درگاه های زیر اقدام کنید: 
آدرس تهران: خیابان دماوند - نرسیده به امام حسین کوچه طباطبایی - پلاک 2 - واحد 6 
آدرس مشهد: ستاری 17 پلاک 15 
تلفن تماس دفتر تهران: 02177558854 
تلفن تماس دفتر مشهد: 05138661894 
تلفن همراه: 09129679180

کتابخوان و فروشگاه کتاب

نظرات کاربران و نقد و بررسی سه داستان مارمولک محور