معرفی کتاب برزخ

کتاب برزخ مجموعه‌ای از چهار داستان کوتاه از سعید پاکان است؛ روایت‌هایی از انسان‌هایی که در مرز میان بودن و نابودی سرگردان‌اند. در این صفحات جهان نه روشن است و نه تاریک؛ برزخی‌ست بی‌پایان. انسان در آن همواره در میانه‌ای ایستاده است میان بودن و نبودن، میان امید و فروپاشی، میان فریاد و سکوت. هر گام که برمی‌دارد در گل و لجن عمیق‌تر فرو می‌رود و هر نگاه که می‌چرخاند جز سایه و تردید نمی‌بیند. اینجا زن مرد و کودک هر کدام بار تنهایی خویش را بر دوش می‌کشند، تنهایی‌ای که هیچ‌کس و هیچ‌چیز پرش نمی‌کند؛ نه عشق، نه ایمان، نه حتی رؤیا.

این کتاب سه تصویر از یک حقیقت واحد است: انسان در آینه‌ی رنج. تصاویری از بی‌پناهی، از شکست امید و از زخم‌هایی که در لایه‌های پنهان روح می‌مانند و به آهستگی جان را می‌فرسایند. برزخ دعوتی است برای فرار نکردن از تاریکی، برای خیره شدن در چشمان خود، آنجا که خوفناک‌ترین دشمنان آدمی خانه دارند.

گزیده کتاب برزخ

رفتار مادر و تک‌پسر بودن باعث می‌شود رییس بلامنازعه و همه کاره خانه باشد. هیچکس بی‌اجازه‌ی او آب نمی‌خورد. دخترها با صلاحدید او تحصیل را ادامه نداده‌اند. وقتی درس خواندن برای آنها مزیتی ندارد و امیدی به آینده‌ی آن ندارند، چرا باید مغز خود را خسته کنند و وقتی را که می‌توانند به یادگیری کارهایی که بعداً به دردشان می‌خورد چرا باید حرام چند خط شعر یا چند فرمول ریاضی کنند که هیچ تاثیری در زندگیشان ندارد.

او هم سال آخری است که تحصیل می‌کند و وقتی امسال سیکل‌اش را بگیرد، دیگر باید خانه‌دار باشد و خودش را برای زندگی متاهلی آماده کند.

نظرات کاربران و نقد و بررسی برزخ