آنچه در کتاب سلام بر ابراهیم، به رشته تحریر درآمده است زندگینامه ای مختصر و بیش از شصت خاطره درباره شهید بزرگوار و مفقود الاثر ابراهیم هادی است. در مقدمه کتاب سلام بر ابراهیم، آمده است: "این کتاب نه تنها یادآور شهیدی قهرمان، بلکه بیانگر احوال مردی است که با داشتن قهرمانی ها، پهلوانی ها، رشادت ها، مروت ها و... با دریافت مدال شهادت کمال یافت.
در عصری که نوجوان و جوان ما با تأثیر پذیری از الگوهای کم مایه در عرصه های ورزشی و هنری و... در کوره راه های زندگی، یوسف وار هر گامشان را چاهی در پیش و گرگی در لباس میش در کمین است، مروری بر زندگی ابراهیم ها می تواند چراغی در شب ظلمانی باشد. چرا که پیر ما فرمود: «با این ستاره ها راه را می شود پیدا کرد.»"
این اثر حاصل بیش از پنجاه مصاحبه از خانواده، یاران و دوستان آن شهید است که همگی در گردآوری این مجموعه ارزشمند کمک رسان بودند. نویسنده کتاب سلام بر ابراهیم گروهی از نویسندگان انتشارات شهید ابراهیم هادی هستند.
در فراکتاب، کتاب سلام بر ابراهیم pdf به صورت رایگان قرارداده شده است و همچنین کتاب چاپی سلام بر ابراهیم نیز در سایت فراکتاب قابل خریداری است.
دانلود کتاب سلام بر ابراهیم با نصب کتابخوان فراکتاب انجام می شود. شما می توانید از قسمت دانلود فراکتاب، این کتابخوان را بر روی گوشی اندرویدی خود نصب نموده و پس از ورود در کتابخوان فراکتاب، اقدام به دانلود و مطالعه کتاب ابراهیم هادی نمایید.
ابراهیم هادی در یک اردیبهشت سال ۱۳۳۶ به دنیا آمد و تحصیلات دوران دبستان خود را در مدرسه طالقانی گذراند. او همچنین مقطع دبیرستان خود را در مدارس ابوریحان و کریمخان گذراند. ابراهیم توانست در سال ۵۵ دیپلم ادبی خود را دریافت کند. او از همان سالهای پایانی دوره دبیرستان، مطالعاتی غیر از دروس تحصیلی خود را نیز شروع کرد.
یکی از عواملی که در رشد شخصیتی ابراهیم نقش به سزایی داشت، حضورش در هیئت جوانان وحدت اسلامی و شاگردی در محضر بزرگانی همچون مرحوم علامه محمدتقی جعفری بود.
شهید ابراهیم هادی، در دوران پیروزی انقلاب اسلامی، شجاعتهای بسیاری از خود نشان داد. او همزمان و در عین اشتغال به تحصیل به کار در بازار تهران مشغول شده بود و پس از انقلاب اسلامی، در سازمان های تربیت بدنی و سپس آموزش پرورش مشغول به فعالیت شد.
ابراهیم هادی در تاریخ 22 بهمن سال 61 و در سن 27 سالگی، پس از یک زندگی پر از فراز و نشیب، در عملیات والفجر مقدماتی و در منطقه فکه، به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. همانطور که خود او از خداوند می خواست، پیکر مطهرش در کربلای فکه گمنام ماند.
در ایام مجروحیت ابراهیم به دیدنش رفتم. بعد با موتور به منزل یکی از رفقا برای مراسم افطاری رفتیم. صاحبخانه از دوستان نزدیک ابراهیم بود. خیلی تعارف می کرد. ابراهیم هم که به تعارف احتیاج نداشت! خلاصه کم نگذاشت.
تقریباً چیزی از سفره اتاق ما اضافه نیامد! جعفر جنگروی از دوستان ما هم آنجا بود. بعد از افطار مرتب داخل اتاق مجاور می رفت و دوستانش را صدا می کرد. یکی یکی آ نها را می آورد و می گفت: ابرام جون، ایشون خیلی دوست داشتند شما را ببینند و... ابراهیم که خیلی خورده بود و به خاطر مجروحیت، پایش درد می کرد، مجبور بود به احترام افراد بلند شود و روبوسی کند.
جعفر هم پشت سرشان آرام و بی صدا می خندید. وقتی ابراهیم می نشست، جعفر می رفت و نفر بعدی را می آورد! چندین بار این کار را تکرار کرد. ابراهیم که خیلی اذیت شده بود با آرامش خاصی گفت: جعفر جون، نوبت ما هم می رسه! آخرشب می خواستیم برگردیم.
ابراهیم سوار موتور من شد و گفت: سریع حرکت کن! جعفر هم سوار موتور خودش شد و دنبال ما راه افتاد. فاصله ما با جعفر زیاد شد. رسیدیم به ایست و بازرسی! من ایستادم.
ابراهیم باصدای بلند گفت: برادر بیا اینجا! یکی از جوان های مسلح جلو آمد. ابراهیم ادامه داد: دوست عزیز، بنده جانباز هستم و این آقای راننده هم از بچه های سپاه هستند.
یک موتور دنبال ما داره میاد که... بعد کمی مکث کرد و گفت: من چیزی نگم بهتره، فقط خیلی مواظب باشید. فکر کنم مسلحه! بعد گفت: بااجازه و حرکت کردیم. کمی جلوتر رفتم توی پیاده رو و ایستادم. دوتایی داشتیم میخندیدیم. موتور جعفر رسید.
چهار نفر مسلح دور موتور را گرفتند! بعد متوجه اسلحه کمری جعفر شدند! دیگر هر چه میگفت کسی اهمیت نمیداد و... تقریباً نیم ساعت بعد مسئول گروه آمد و حاج جعفر را شناخت.
کلی معذرت خواهی کرد و به بچه های گروهش گفت: ایشون، حاج جعفر جنگروی از فرماندهان لشگر سیدالشهداء هستند. بچه های گروه، با خجالت از ایشان معذرت خواهی کردند.
جعفر هم که خیلی عصبانی شده بود، بدون اینکه حرفی بزند اسلحه اش را تحویل گرفت و سوار موتور شد و حرکت کرد. کمی جلوتر که آمد ابراهیم را دید.
در پیاده رو ایستاده و شدید میخندید! تازه فهمید که چه اتفاقی افتاده. ابراهیم جلو آمد، جعفر را بغل کرد و بوسید. اخم های جعفر بازشد. او هم خنده اش گرفت. خدا را شکر با خنده همه چیز تمام شد.
کتاب سلام بر ابراهیم، در ظاهر اثری است که خاطرات شهید دفاع مقدس را بازگو می کند اما می تواند برای کسانی که بدنبال درست زیستن و اصلاح مثبت اخلاق خود هستند، راه گشا باشد.
جلد دوم کتاب سلام بر ابراهیم در فراکتاب موجود می باشد. شما می توانید پس از مطالعه ی جلد اول کتاب ابراهیم هادی، جلد دوم این کتاب را نیز از کتابخوان فراکتاب دریافت نموده و مطالعه نمایید. مشخصات این کتاب در جدول زیر آورده شده است:
مشخصات کتاب سلام بر ابراهیم | |
نام کتاب: | سلام بر ابراهیم |
:نویسنده | گروه نویسندگان |
ناشر چاپی: | ابراهیم هادی |
سال انتشار: | 1393 |
زبان: | فارسی |
موضوع کتاب: | زندگی نامه شهید |
فرمت کتاب: | pdf و چاپی |
نظر دیگران درباره سلام بر ابراهیم (جلد اول)
خیلی عالی.واقعا تحت تآثیرزندگی شهیدهادی قرارگرفتم.بهشون متوسل شدم برای مشکلی.انشاله گره گشایی کنن و شفیع باشن ...
سلام واقعا عالی بود ،تا به حال کتابی به این زیبایی و انسانی به پاکی آقای ابراهیم هادی ندیدم. انشاالله همه ی م...
خیلی عالی بی نظیر و فوقالعاده...
عالی...
بسیار عالی بود برای هفتمین بار کتابو تموم کردم . واقعا هنوزم متحیّرم.....
به نظرم بهترین کتاب دنیاست. پیشنهاد میکنم حتما بخونید. شهید ابراهیم هادی خیلی رفتار و کردار متفاوت داشتند و حت...
خوب بود...
سلام بر شهید ابراهیم هادی. دعاکن شهید عزیز برای ظهور هرچه زودتر امام زمان (ع)حفظ دین ومذهبمون وارامش وسلامتی م...
بهترین کتاب دنیا،بهترین شهید اگه شهید هادی رو نشناسین نصف عمرتون بر فناست،حتما بخونین...
عالی و زیبا بود خدارو شکر که تونستم بخانم زندگی شهید را چشم دل میخواهد تا درک کنی...