کتاب پاییز آمد نوشته گلستان جعفریان، روایت گر خاطرات فخرالسادات موسوی همسر سردار شهید احمد یوسفی می باشد و انتشارات سوره ی مهر آن را منتشر و روانه بازار کتاب کرده است.
هر زمان اسم شهید که می آمد و می آید حسی درون انسان شعله ور می شود که خوش به حالشان که تافته ای جدا بافته بودند. انگار خدا آن ها را برای خود ساخته و پرداخته بود و از باقی انسان ها جدا بودند و آخر سر نورچشمی هایش را برد پیش خودش. خیر همه شهیدان از کوچک و بزرگشان همانند مولایشان امام حسین (ع) موجوداتی زمینی بودند و با همت و خودشناسی و خودسازی آسمانی شدند، با این تفاوت که امام حسین (ع) ولی بودند و معصوم، ولی آنان همتی حسین گونه داشتند.
شهدا مانند همه انسان ها زندگی دنیوی خودشان را داشتند، مشکلات زندگی، از گرانی و نداری تا گاهی مشاجره و دعوا. خیلی از آن ها در همین کوچه پس کوچه های پایین شهر زندگی میکردند، در بین همین مردم.
این کتاب روایت گر زندگی دو یار عاشق و دلداده است، با تمام ویژگی های زندگیشان، بی کم و کاست و بی افراط و تفریط و اغراق.
گلستان جعفریان درباره دلیل نامگذاری کتاب گفته است: چون آشنایی من با همسر شهید در پاییز صورت گرفت و زمان شهادت ایشان پاییز است، نام کتاب را «پاییز آمد» گذاشتم.
نویسنده کتاب می گوید: «کار نوشتن کتاب «پاییز آمد» از زمانی آغاز شد که تعدادی مصاحبه بهدست من رسید و از من خواسته شد آنها را مطالعه کنم و نظر دهم.»
نویسنده در ادامه می گوید: مصاحبههایی که به دستم رسید مربوط به همسر شهید احمد یوسفی بود که در سن ۲۴ سالگی همسرش را در دوران دفاع مقدس از دست میدهد و دارای دو فرزند پسر است. خانم موسوی خودش از کسانی بوده که به سپاه زنجان میرفته و آنجا آموزش نظامی میدیده است. آن پاسداری که معلم این خانم بوده از لحظهای که روبهروی ایشان مینشیند و از خانم فخرالسادات موسوی در حالی که ۱۰ سال از ایشان بزرگتر بوده خواستگاری میکند، این نکته را هم میگوید که من میروم و شهید میشوم و در این شک نکن، چون این هدف و آرمان من است و اگر پیشنهاد من را قبول کنی، در واقع با کسی ازدواج میکنی که ممکن است او را از دست بدهی و در خوشبینانهترین حالت ممکن است من قطع نخاع شوم و تو تا آخر عمر مجبور شوی که بار من را بدوش بکشی.»
این کتاب، روایتگر سالهای شاد کودکی فخرالسادات در مشهد است تا سرمای استخوانسوز زنجان، جایی که عشقی غیرمنتظره در پرآشوبترین دوران ایران معاصر به انتظار بانوی قهرمان قصه نشسته بود.
کمی بعد، محبور شدیم همه با ماشین برویم جلوی مقر بسیج، دنبال احمد. احمد آند بیرون و سلام علیک کرد. مامان لعیا گفت: «احمد آقا! شما دارید زن می گیرید؟ نمی توانید این جور راحت و بی خیال باشید، باید بیایید بازار و هر چه می خ.اهید برای زنتان بخرید!» احمد گفت: «بله شما درست می گویید. اما الان لباس شخصی ندارم. با لباس فرم سپاه هم نمی توانم بیایم بازار.» مادر احمد، پشت احمد را نوازش کرد و گفت: «اشکالی ندارد پسرم، پس ما خودمان می رویم.»
...
صورتش سفید سفید بود. عادی نبود. ترسیدم، بدون این که یک کلمه حرف بزنم به احمد نگاه کردم. احمد بیصدا اشک می ریخت. گفت: «تمام شد. هاجر را از دست دادیم».
چیز دیگری یادم نمیآید. وقتی چشمهایم را باز کردم.خانۀ مادرم بودیم. مامان لعیا و خواهرهایم دورم را گرفته بودند. بی وقفه اشک میریختم. زبانم بند آمد. همه گریه میکردند. مامان لعیادست به سر و صورتم میکشید و میگفت: «بمیرم برایت دختر نازنینم... دختر سختی کشیدۀ من».
تمام آن شب باران بارید. خواهرم اشرف که پرستار بود، چند ساعت یکبار آمپول آرامبخش تزریق میکرد تا بخوابم. کمی خابم میبرد. بیدار میشدم دست میزدم کنارم، دنبال هاجر میگشتم. میدیدم نیست یادم میآمد چه شده و دوباره گریه میکردم
pdf کتاب پاییز آمد در فراکتاب وجود ندارد، دانلود رایگان کتابها باعث تضییع حق نویسنده و ناشر خواهد شد.
دانلود کتاب صوتی پاییز آمد با گویندگی خانم زهره سادات خلیلی در فراکتاب در دسترس شماست.
فخرالسادات موسوی همسر شهید احمد یوسفی می باشد. و کتاب پاییز آمد روایتگر هاطرات ایشان از زمان کودکی و بعد ازدواج با شهید و در انتهای شهادت ایشان و تنها ماندن با دو کودک به یادگار مانده از شهید است.
ایشان در سال 1352 در مشهد متولد شد ولی بعدها به شهر کرج کوچ می کند. تحصیلاتش را تا مقطع کارشناسی الهیات (گرایش تاریخ و تمدن ملل اسلامی) ادامه داده است. وی به مدت 2 سال معاون پژوهش دانشگاه علوم انتظامی بوده و با روزنامه های قدس و خراسان، دوهفته نامه کمان (دفتر ادبیات و هنر)، موسسه روایت فتح (بخش تحقیق)، بسیج جامعه پزشکی و ماهنامه سوره همکاری داشته و کار نویسندگی خود را با کتاب "چنده لا تا جنگ است" آغاز کرده است.
ایشان نوشته های زیادی دارند و از آن جمله می توان به داستان بلند زندگی امیر سرلشکر شهید "حسن آبشناسان"، "چهار فصل کوچ"، "چه زود بزرگ شدیم" (خاطرات شهر جنگی)،"شیر صحرا" و "تیک تاک زندگی" اشاره کرد.
کتاب صوتی پاییز آمد با گویندگی خانم زهره سادات خلیلی با مدت زمان 6 ساعت و 24 دقیقه در فراکتاب در دسترس شماست و میتوانید آن را به صورت آنلاین یا بدون نیاز به اینترنت با دانلود در نرم افزار فراکتاب بشنوید.
با نصب نرم افزار فراکتاب میتوانید برای مدتی دانلود کتاب پاییز آمد رایگان را انجام دهید و آن را در نرم افزار آنلاین بشنوید.
احمد یوسفی فرزند محمدعلی در خانواده ای متوسط در شهرستان زنجان به تاریخ 1335 ش. به دنیا آمد. احمد دو سال قبل از ورود به مدرسه به مکتبخانه رفت و به فراگیری قرآن پرداخت. دوره ابتدایی را در مدرسه جعفری زنجان و دوره راهنمایی را در مدرسه خاقانی گذراند. در دوره دبیرستان پس از اتمام سال دوم در سال 1355 ترک تحصیل کرد و به خدمت سربازی رفت.پس از پیروزی انقلاب اسلامی به مدت یک سال به طور افتخاری با سپاه پاسداران انقلاب همکاری داشت.
به دنبال صدور فرمان حضرت امام قدس سره مبنی بر تشکیل ارتش بیست میلیونی از هر مسجدی نماینده ای معرفی می شد تا در جلسه توجیهی شرکت کنند. مسئولیت اداره جلسه و سخنرانی به عهده احمد بود. یکی از شرکت کنندگان در این جلسه خانم فخرالسادات موسوی بود که این جلسه و همکاریهای بعدی زمینه آشنایی و ازدواج آن دو را فراهم آورد.
در فراکتاب امکان خرید کتاب پاییز آمد با تخفیف ویژه فراهم شده است.
مشخصات کتاب پاییز آمد در جدول زیر آورده شده است:
مشخصات | |
ناشر: | سوره مهر |
نویسنده: | گلستان جعفریان |
زبان: | فارسی |
تعداد صفحه: | 240 |
موضوع: | خاطرات فخرالسادات موسوی همسر سردار شهید احمد یوسفی |
قالب: | چاپی با تخفیف ویژه |
نظر دیگران //= $contentName ?>
پاییز آمد نوشته گلستان جعفریان کتاب پاییز آمد خاطرات فخرالسادات موسوی است، همسر شهید احمد یوسفی. کتاب های خا...
#چالش_مرور_نویسی_فراکتاب شروع کتاب که برای من جذاب بود و منو مشتاق به خوندن کرد. خیلی قلم روان داشت و مخاطب رو...
فخری مثل خیلی از دخترهای دیگه در روزهای انقلابی آن روزها ساخته شد. او یک روزی دغدغه اش ست کفش و کیف و فلان لبا...
کتاب پاییز آمد از شنیدن داستان این زوج عاشق خسته نشده ام، تا حالا دوبار این داستان را مرور کرده ام، احمد یک م...
کتاب پاییز آمد که تمومش کردم و همراه شدم با فخری سادات برام اینجور بود اولش که خیلی خوبه یعنی یه همزاد پنداری ...
کتاب پاییز آمد، در مورد زندگی فخرالسادات موسوی هست که از دوران شیرین کودکی در زنجان شروع میشه و دوران نوجوانیش...
خیلی زیباست.یکبار خواندم و دوباره میخوام شروع کنم.البته که زن خوشبختی بودن و هستن.یک خانم امروزی و روشنفکر...