امتیاز
5 / 5.0
دریافت الکترونیکی (TEXT)
مطالعه در اپلیکیشن فراکتاب
رایگان

نظر دیگران

نظر شما چیست؟
... محمود، در حالی که از ذوق در پوست نمی گنجید و تبسم آبداری بر لب داشت با قیافه فاتحانه ای وارد منزل شد و یکسره بطرف اطاق مطالعه رفت، در را با عجله باز کرد و پشت میز خود قرار گرفت و نفس عمیقی که از یک نحو مسرت توأم با خستگی حکایت می کرد از دل کشید، ناگهان چشمش به پاکت اسرارآمیزی افتاد که در غیاب او به وسیله پست شهری رسیده بود.

آن را با شتابزدگی مخصوصی باز کرد، همین که یک نگاه بر صفحه نامه انداخت اضطراب عجیبی او را فرا گرفت، زیرا در زیر نقش خنجری که با قلم سرخ کشیده شده بود، این جملات به چشم می خورد:

«محمود! مدتی است در اثر افکار جاهلانه ای با منویات حزب مخالفت می کنی و عملا با عوامل ارتجاع و امپریالیزم همکاری داری، از طرفی به واسطه لجاجت و سرسختی در مطالب کهنه و پوسیده، استاد درس فلسفه را عصبانی کرده و در میان شاگردان کلاس تفرقه انداخته ای، مکرر به تو گوشزد کردیم این کار، عاقلانه ای نیست، و حتماً عواقب وخیمی دارد.
صفحات کتاب :
210
کنگره :
‏‫‬‭HX۴۰‭‬‏‫‬‭/ف۹م۸ ۱۳۳۶
دیویی :
۳۳۵/۴۳
کتابشناسی ملی :
۳۲۹۲۱۰۵
سال نشر :
1300

کتاب های مشابه فیلسوف نماها