نظر شما چیست؟


کتاب سنگ کاغذ قیچی به نویسندگی آلیس فینی و ترجمه سحر قدیمی می باشد و توسط انتشارات نشر نون منتشر شده است. درونمایه سنگ کاغذ قیچی داستانی رازآلود و هیجان‌انگیز است که بصورت رمان در آمده است.

معرفی رمان سنگ کاغذ قیچی

فضای این رمان یادآور فیلم درخشش اثر استنلی کوبریک است. این کتاب در «مجموعه منظومه داستان ترجمه» منتشر شده است. این کتاب قصه‌ی زوجی جوان است که زندگی عاطفی‌شان با مشکلاتی روبه‌شده و برای رفع مشکلات آن می‌خواهند به دریاچه‌ی بلک‌واتر سفر کنند؛ اما ماجرا بسیار پیچیده‌تر از آن است که می‌پندارند ... گفتنی‌ست اثر حاضر در فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک‌تایمز قرار گرفته و همچنین از پرفروش‌ترین آثار ساندی‌تایمز نیز بوده است.

خلاصه رمان سنگ کاغذ قیچی

آملیا در یک مجموعه‌ی نگهداری از سگ‌های بی‌خانمان کار می‌کند. او بعد از خرید یک بلیط بخت‌آزمایی، ایمیلی دریافت می‌کند که نشان می‌دهد برای چند روز برنده‌ی اقامت رایگان در هتلی نزدیک دریاچه‌ی بلک‌واتر اسکاتلند شده است و از این فرصت استفاده می‌کند تا به توصیه‌ی مشاورش عمل کرده و درجهت بهبود روابط زناشویی‌اش با همسر خود، آدام، به سفر برود.
آدام مادرش را طی یک تصادف دلخراش در نوجوانی از دست داده و پدرش نیز سال‌ها قبل آن‌ها را ترک کرده است. او نویسنده است و اولین کتابش سنگ، کاغذ، قیچی نام دارد. آدام آرزو دارد کتابش را به فیلمی سینمایی تبدیل کند و بارها و بارها برای تحقق این رویا تلاش کرده و با افراد زیادی درباره‌ی این موضوع به گفت‌‌و‌گو نشسته است، اما هیچ‌گاه نتوانسته به آرزوی خود جامه‌ی عمل بپوشاند. او اکنون از کتاب سایر نویسندگان مشهور استفاده می‌کند و با اقتباس از آن‌ها، فیلم‌نامه می‌نویسد و با کارگردان‌های مشهور بسیاری در ارتباط است. او یک اختلال جدی مغزی دارد و چهره‌ی هیچ‌کس _حتی همسر خود_ را نمی‌تواند تشخیص دهد و همه‌ی افراد را از صدای آن‌ها و بوی عطرشان به یاد می‌آورد.
آدام که همیشه گرفتار کار است، با اصرارهای فراوان آملیا به این سفر آمده است. سفر آن‌ها با ماشین قدیمی آملیا از لندن شروع می‌شود. آن‌ها از جاده‌های پرپیچ‌وخم برفی می‌گذرند، بارها نقشه را مرور می‌کنند و درنهایت به هتل محل اقامتشان می‌رسند. این هتل درواقع کلیسایی قدیمی است که تغییر کاربری داده و حالا میزبان مسافران مختلفی است که تصمیم دارند از بارش برف، سکوت مطلق و منظره‌ی دریاچه‌ی بلک‌واتر لذت ببرند. آنچه موجب تعجب این زوج می‌شود، این است که هیچ مسافر دیگری غیر از آن‌ها در این کلیسا نیست.

در همان ساعت‌های اولیه آدام و آملیا متوجه عادی نبودن شرایط می‌شوند. باز شدن در قفل کلیسا، شنیدن صدای کسی که مدام اسم آملیا را صدا می‌زند، خاموش شدن همه‌ی چراغ‌ها و قطع برق، آنتن نداشتن تلفن‌های همراه و... باعث ترس و دلهره‌ی این زوج می‌شود. آن‌ها تصمیم می‌گیرند به چیزهای خوب فکر کنند و زودتر به رخت‌خواب بروند تا صبح با انرژی مضاعف از خواب بیدار شوند، اما ناگهان آملیا پشت پنجره‌ی اتاق، شخصی را می‌بیند که به او زل زده است و بعد از مدتی فرار می کند.
به‌محض آن‌که زن داخل کلیسا رابین را می‌بیند، او خودش را از پشت پنجره عقب می‌کشد، اما خیلی دیر شده. وقتی زن شروع می‌کند به جیغ زدن رابین فرار می‌کند. از آخرین باری که کسی به بلک‌واتر آمده مدت زیادی گذشته است. بیشتر از یک سال از آخرین باری که او کسی را غیرمنتظره اینجا دیده می‌گذرد_ به‌جز مسافرانی که با وجود ابزار و امکاناتی که این روزها‌ با خود دارند گم شده‌اند_ و همیشه یک عالمه گوزن و گوسفند در دره هست، اما آدم نه. دورافتاده‌تر و صعب‌العبورتر از آن است که سروکله‌ی گردشگران پیدا شود و حتی محلی‌ها هم می‌دانند باید از این‌جا دوری کنند. از وقتی به یاد می‌آورد، دریاچه‌ی بلک‌واتر و کلیسای چسبیده به آن مشهور بوده و هرگز هم شهرت خوبی نداشته است. خوشبختانه رابین از تنهایی لذت می‌برد و از ارواح نمی‌ترسد. دغدغه‌ی اصلی‌اش همیشه زنده‌ها بوده و به همین دلیل تازه‌واردها و سگشان را از وقتی رسیده‌اند زیر نظر داشته است. رابین می‌دانست طوفانی در راه است، برای همین وقتی اتومبیل آن‌ها از کنار کلبه‌ی کوچک گالی‌پوش او در انتهای آن مسیر رد شد، تعجب کرد. فکر نمی‌کرد کسی آن‌قدر دیوانه باشد که در این هوا از جاده‌‌ی ساحلی عبور کند یا خطر عبور از راه‌های باریک کوهستانی را به جان بخرد.
آدام و آملیا گیج شده‌اند. آن‌ها نمی‌دانند چه رازی پشت این اتفاقات عجیب نهفته است. آیا این کلیسا نفرین‌شده است؟ آیا ارواح خبیث قصد آزار و اذیت مسافران را دارند؟ آیا شیاطین، روح خانه را به تسخیر خود درآورده‌اند؟ آملیا و آدام تنها می‌دانند که باید خیلی زود کلیسا را برای همیشه ترک کنند، اما در این میان با مشکلات جدیدی دست‌به‌گریبان شده و بسیاری از رازها و دروغ‌های زندگی مشترکشان آشکار می‌شود.

برشی از کتاب سنگ کاغذ قیچی

قرار بود بعد از مراسم افتتاحیه با هم باشیم، اما روز بعد، هنری از تو خواست در چند مراسم دیگر هم همراهی‌اش کنی. می‌فهمم نمی‌توانستی نه بگویی، اما دلم می‌خواست به او جواب مثبت نمی‌دادی. درک می‌کنم همیشه طرف‌دار پروپاقرصش بوده‌ای و می‌فهمم چقدر سپاسگزاری که اجازه داده کارهایش را اقتباس کنی. می‌دانم برای حرفه‌ات چقدر اهمیت دارد، اما مگر من بهایش را نپرداخته‌ام؟ تنهایی پرسه زدن در یک شهر، وقتی تو دست آن نویسنده را به‌جای دست من در دست گرفته‌ای، تصورم از یک سالگرد ازدواج خوب نبود.
مدتی است انگار خودت نیستی. می‌دانم عزادار اکتبری، می‌دانم او فراتر از یک همکار بود و از بین رفتن آرزوی دیدن فیلمت حتماً ناراحت‌کننده است، اما باز هم انگار موضوع دیگری در میان است. چیزی که به من نمی‌گویی. آدم‌هایی در زندگی ما حضور دارند، کسانی که سال‌ها باقی می‌مانند، و تعدادی هم مثل جهانگردها از زندگی‌مان عبور می‌کنند. گاهی گفتن تفاوتش سخت است. ما نمی‌توانیم و نباید به هر کسی که ملاقات می‌کنیم بچسبیم و من جهانگردان زیادی در زندگی‌ام دیده‌ام، کسانی که باید فاصله‌ام را با آن‌ها حفظ می‌کردم. اگر نگذاری کسی زیادی نزدیک شود، آسیب نمی‌بینی.
امروز را تنها گذراندم و بخش‌هایی از نیویورک را دیدم که ندیده بودم و در همان حال تو به‌همراه هنری وینتر در شهر می‌گشتی. شاید آن نویسندۀ مُسن یا معدود دفعاتی که در کنارش بودی برایت جالب باشد، اما در زندگی واقعی، او یک آدم منزوی است، زیادی مشروب می‌نوشد و راضی کردنش خیلی سخت است. نمی‌توانم این چیزها را به تو بگویم، چون نباید بدانم. من هم مثل تو تمام رمان‌هایش را خوانده‌ام. آخرین رمانش، در بهترین حالت، خیلی معمولی بود، اما تو همچنان طوری رفتار می‌کنی که انگار یارو صورت تناسخ‌یافتۀ شکسپیر است.

نقد کتاب سنگ کاغذ قیچی

کتاب در ابتدا ضرب‌آهنگ کندی دارد و بسیار آرام پیش می‌رود. ممکن است فصل‌های ابتدایی کتاب به علت ابهام‌های زیاد برای مخاطبان ملال‌انگیز باشد، اما رفته‌رفته داستان سرعت بیشتری می‌گیرد و نویسنده با ایجاد حس تعلیق خوانندگان را وادار می‌کند تا انتهای داستان با شخصیت‌ها همراه شوند. فینی هیجان را در قسمت‌های پایانی کتاب به اوج خود می‌رساند. او قصه را به‌شکلی پیش می‌برد که همه‌ی حدس‌ و گمان‌های خوانندگان اشتباه از آب درمی‌آید و مخاطبان درنهایت با پایانی حیرت‌انگیز و شوکه‌کننده روبه‌رو می‌شوند.
فضاسازی سنگ، کاغذ، قیچی کم‌نظیر است و فینی با استفاده از ارائه‌ی جزئیات و توصیف دقیق موقعیت‌ها و اتفاقات، کاری می‌کند خوانندگان خودشان را در دل داستان ببیند و ترس و وحشت را به‌وضوح احساس نمایند.

کتاب سنگ کاغذ قیچی pdf

دانلود کتاب سنگ کاغذ قیچی و پی دی اف کتاب سنگ کاغذ قیچی در فراکتاب عرضه نشده است. این کتاب در حال چاپ و فروش توسط نویسنده و ناشر است و دانلود رمان سنگ کاغذ قیچی pdf باعث تضییع حق ایشان خواهد شد.

کتاب سنگ کاغذ قیچی رایگان

کتاب سنگ کاغذ قیچی الیس فینی pdf به صورت دانلود رایگان موجود نمی باشد زیرا ارائه رایگان pdf کتابها باعث تضییع حق ناشر محترم این کتاب می شود.

کتاب سنگ کاغذ قیچی زبان اصلی

زبان اصلی کتاب سنگ کاغذ قیچی، انگلیسی می باشد.

بهترین ترجمه کتاب سنگ کاغذ قیچی

برای کتاب سنگ کاغذ قیچی، چندین ترجمه وجود دارد که در فراکتاب، ترجمه سحر قدیمی موجود می باشد.

خرید کتاب سنگ کاغذ قیچی

برای خرید رمان چاپی سنگ کاغذ قیچی نشر نون با تخفیف ویژه، به سایت فراکتاب مراجعه و آن را تهیه کنید و از خواندن آن لذت ببرید.

خرید کتاب سنگ کاغذ قیچی مشخصات رمان سنگ کاغذ قیچی را در جدول زیر مشاهده میکنید:

مشخصات
ناشر: نشر نون
نویسنده: آلیس فینی
مترجم: سحر قدیمی
زبان: فارسی
تعداد صفحه: ۲۹۲
موضوع: رمان خارجی
قالب: چاپی با تخفیف ویژه
کتابشناسی ملی :
8804521
شابک :
9786227566574
سال نشر :
1401
صفحات کتاب :
292
کنگره :
‭PZ4
دیویی :
823/92

کتاب های مشابه سنگ کاغذ قیچی