امتیاز
5 / 0.0
خرید الکترونیکی (PDF)
مطالعه در اپلیکیشن فراکتاب
ت 33,000
نظر شما چیست؟

معرفی کتاب  ممل تهرونی

کوچه هنوز خلوت بود. آفتاب می تابید و اجازه نمی داد کسی از خانه بیرون بیاید. ازپیچ کوچه گذشتم و وارد کوچه خودمان شدم. چند قدمی جلو رفتم. از دور نگاهم به در چوبی خانه مان افتاد که نیمه بازگذاشته بودم. دست هایم دردگرفته بودند چهل، پنجاه قدمی مانده بود که به خانه برسم. پیت را زمین گذاشته و دست هایم را آزاد کردم.

به اسکناس پنج تومانی توی دستم نگاه کردم. اسکناس بین دست من و دسته ی پیت عرق کرده بود و حسابی له و چروکیده شده بود. یکدفعه از پشت سرم صدای پایی شنیدم برگشتم و نگاه کردم، کسی نبودمطمئن بودم که صدای پا بود. ترس افتاد توی دلم.هیچ کس توی کوچه نبود.

سال نشر :
1402
صفحات کتاب :
160
کنگره :
‫‭PIR8299‬‬
دیویی :
‫‭[ج]8‮فا‬3/62‬‬
کتابشناسی ملی :
9300215
شابک :
978-964-202-957-0

کتاب های مشابه ممل تهرونی