امتیاز
5 / 5.0
خرید الکترونیکی (PDF)
مطالعه در اپلیکیشن فراکتاب
ت 60,000
خرید چاپی
180,000
10%
ت 162,000

نظر دیگران

نظر شما چیست؟

معرفی کتاب آرمان عزیز

 کتاب «آرمان عزیز» با پژوهش و نگارش مجید محمدولی توسط نشر ۲۷ بعثت به چاپ رسیده است. این کتاب روایت‌هایی مستند از زندگی طلبه بسیجی شهید آرمان علی‌وردی و سی و چهارمین عنوان از مجموعه «بیست‌وهفتی‌ها» است که این ناشر چاپ می‌کند.

کتاب پیش‌رو دربرگیرنده ۲۵ روایت از کودکی تا شهادت آرمان علی‌وردی یکی از شهدای اغتشاشات سال ۱۴۰۱ در تهران است. او روز چهارم آبان سال گذشته در شهرک اکباتان توسط برخی از اغتشاشگران ربوده و پس از شکنجه و ضرب‌ و شتم با ضربات سنگ و چاقو، کنار خیابان رها شد. پس از انتقال به بیمارستان بقیه‌الله به‌دلیل شدت خون‌ریزی در روز ۶ آبان در سن ۲۱ سالگی به شهادت رسید. رهبر معظم انقلاب بار‌ها و به‌ مناسبت‌های مختلف از این شهید سرافراز تعریف و تمجید کرده‌اند. از جمله معظم‌له آبان‌ماه سال ۱۴۰۱ فرمودند: آن طلبه‌ جوان ــ طلبه‌ شهید جوان در تهران، آرمان عزیز ــ چه گناهی کرده بود؟ یک طلبه‌ جوان؛ دانشجو بوده، آمده طلبه شده؛ متدیّن، مؤمن، متعبّد، حزب‌اللهی.

آرمان از جمله جوانانی بود که در محیط مسجد و بسیج رشد پیدا کرد و خود در نوجوانی به یک جهادگر و مربی توانمند تبدیل شد. او از دانشگاه انصراف می‌دهد و راه خود را برای خودسازی و دیگرسازی در طلبگی می‌یابد. به همین خاطر وارد حوزه علمیه آیت‌الله مجتهدی در تهران می‌شود و خیلی زود در کنار تحصیل، فعالیت‌های تبلیغی را آغاز می‌کند. در روز‌هایی که کشور به دست دشمنان داخلی و خارجی در آتش فتنه می‌سوخت آرمان وظیفه خود دانست که از مردم و بیت‌المال در مقابل این آشوب‌طلبان محافظت کند و در این مسیر بسیار زود شربت شهادت را از دست اباعبدالله‌الحسین (ع) نوشید. 

گزیده کتاب آرمان عزیز

چشممان به جاده و اطرافش بود که احساس کردیم به همان جایی رسیده‌ایم که صندل آرمان افتاده، پیاده شدیم. با کمی جست و جو توانستیم صندل را پیدا کنیم. خواستیم به محل قرار با دوستان برگردیم که چشم آرمان به حمامی که آنجا ساخته بودند افتاد. پیشنهاد داد یک حمام درست و حسابی برویم. می‌گفت دیگر حمامی به این خوبی نصیبمان نمی‌شود. حمام خوب و تمیزی بود و دوش‌های زیاد با تجهیزات کامل داشت. یک بسته شامل شامپو صابون و حوله هم به زائران می‌دادند. رفتیم زیر دوش و حمام کردیم. آرمان زیر دوش مرتب داد می‌زد: «زوار محترم غسل زیارت حرم مطهر اباعبدالله فراموش نشه » به او گفتم: «بابا همه فهمیدن چیه مرتب مثل پیام بازرگانی هی این جمله رو تکرار میکنی؟» گفت: «غسل زیارت ثواب داره و مستحبه، اگه کسی یادش رفته باشه و با صدای من به یاد غسل بیفته و انجام بده، من هم توی ثوابش شریکم این بده؟» از حمام خارج شدیم و پس از آن یک لیوان شربت آب‌لیموی تگری هم به ما دادند که خیلی چسبید. به سمت محل قرار با دو هم سفرمان راه افتادیم، وقتی رسیدیم آن‌ها از دیرکردن ما گله داشتند. ماجرا را برایشان تعریف کردیم.

سال نشر :
1402
صفحات کتاب :
370
کنگره :
‭DSR۱۶۶۸‬
دیویی :
‭۹۵۵/۰۸۴۴۰۹۲‬
کتابشناسی ملی :
9254788
شابک :
9786227812473

کتاب های مشابه آرمان عزیز