امتیاز
5 / 0.0
خرید الکترونیکی (PDF)
مطالعه در اپلیکیشن فراکتاب
ت 35,000
نظر شما چیست؟

معرفی کتاب عقربه‌های جامانده 

نویسنده این کتاب، در آغاز روایت ما را با همسر شهید همراه می‌کند تا با روایت او به تماشای کودکی‌ها و حال و هوای نوجوانی‌اش بنشینیم. همدم لحظاتش می‌شویم تا آنجا که روایت به دلدادگی می‌رسد و دل بستن. دل‌بستنی که با دلتنگی آغاز می‌شود و ما را در کوچه پس کوچه‌های اضطراب و دلواپسی می‌کشاند تا در آخر، معنای واقعی همراهی و عشق را از چشم‌های او بخوانیم.
این کتاب سیری است از اتفاقات مبارزی که تمام همّ و غمش را برای عقده‌اش گذاشت و می‌شود زبان گویای روایت در آنجا که منیره از تعریف باز می‌ماند. تا خود بگوید اگر منیره‌اش نبود، عشق زمین را به آسمان پیوندی نبود.

گزیده‌ای ازمتن کتاب عقربه‌های جامانده

مهمانی به نیمه رسیده بود و هنوز از احمد خبری نشده بود. منتظر بودم هرآن بیاید. نزدیک اذان مغرب شد و مهمانی رو به آخر میرفت و باز هم از احمدخبری نبود. آن روزها شام دادن رسم نبود. مهمانی‌ها عصرانه برگزار میشد.اذان مغرب را که دادند مهمان‌ها هم رفتند.من هم لباسم را عوض کردم. آرایشم را پاک کردم و وضو گرفتم. ایستادم به نماز. نمازم که تمام شد، احمد آمد. روبه‌رویم نشست. کت سبز یقه آمریکایی تنش بود. گفت: «مجلس که شروع شد، رفتم مسجد. گفتم موقع جشن نباشم. تا اگه کسی سراغم رو گرفت و گفت بیا مجلس، اصلا نباشم، دوست نداشتم، مجلسم محرم و نامحرمی بشه. با خودم گفتم: مجلس که تموم شد، میرم و منیره‌خانم رو می‌بینم.«دلم نیامد بگویم چقدر دوست داشتم در آن لباس و آرایش من را ببیند. آن روزهاکه مثل حالا نبود. نه از عکاس خبری بود و نه از فیلمبردار. دریغ از یک عکس. اما ناراحت هم نشدم. من احمد را به‌خاطر همین طرز فکرش دوست داشتم. به‌خاطرهمین ایمانش. لبخند زدم و گفتم: «میخوام برای شما حمدم رو بخونم.» احمد لبخند زد. 




صفحات کتاب :
256
کنگره :
PIR۸۳۴۲‬
دیویی :
‭۸‮فا‬۳/۶۲‬
کتابشناسی ملی :
۷۶۴۳۴۲۸
شابک :
9786003305625
سال نشر :
1401

کتاب های مشابه عقربه های جامانده