امتیاز
5 / 0.0
خرید الکترونیکی (PDF)
مطالعه در اپلیکیشن فراکتاب
ت 17,400
نظر شما چیست؟

معرفی کتاب نفس

 کتاب نفس داستان یک زندگی واقعی است و براساس خاطرات خانم لیلا.غ نوشته شده است. لیلا، شخصیت اصلی این داستان دختری نوجوان است که با شیوه رفتاری خانواده موافق نیست و می‌خواهد به‌روز زندگی کند. تصمیم لیلا برای تجربه یک زندگی متجددانه و امروزی بدون در نظر گرفتن برخی چهارچوب‌های اخلاقی، او را دچار مشکلاتی در ارتباطاتش می‌کند و باعث می‌شود تا لیلا مورد سوءاستفاده عاطفی قرار بگیرد. چالش‌های جدید زندگی لیلا که ناشی از روش‌ متفاوت زندگی اوست، تعادل روحی او را به شدت به هم می‌ریزد و او را بسیار شکننده می‌کند. تا اینکه لیلا با اتفاقی جدید روبرو می‌شود و این اتفاقات از لیلا شخصیتی تازه می‌سازد و منجر به تصمیمی عجیب می‌شود و این آغاز ماجراهایی جالب و خواندنی در مورد زندگی عاشقانه دختری است که حالا به سن جوانی رسیده است.


گزیده کتاب نفس

فکر می‌کنم تردیدم از پارک کوهستان شروع شد. روزی که نشسته‌ بودیم روی چمن‌های پارک. هوای خشک کویر سردتر شده‌بود و کم‌کم داشت لرز می‌افتاد به بدنمان. چند وقتی بود جوان‌های فامیل یک دورهمی جوانانه راه انداخته بودیم و من با 15سال‌ سن کوچکترین عضوشان بودم.مسعود پسرعمه محبوبه نگاه دزدانه‌ای به من کرد و رو به بقیه گفت: بچه‌ها من یادم نیست دزدگیر ماشین را زدم یا نه. حالش را هم ندارم تنها این همه راه را بروم و برگردم. کی حال دارد همراهم بیاید. بعد بلافاصله رو کرد به من و گفت: لیلا تو میایی؟ یکهو دلم از خوشحالی لرزید. اما به روی خودم نیاوردم وسعی کردم با خونسردی جواب بدهم: اگر کس دیگری نمی‌آید من مشکلی ندارم. بقیه غرغرکنان گفتند ما حال نداریم و خودت زحمتش را بکش.بلند شدم و راه افتادم دنبال مسعود. توی راه داشتم فکر می‌کردم خیلی وقت بود آرزوی یک چنین چیزی را داشتم. اینکه چند دقیقه‌ای را با مسعود تنها باشم. و بتوانیم با هم حرف‌های عاشقانه بزنیم. یا به قول بچه‌ها لاو بترکانیم. اما حالا که تنها شده‌بودم فقط کمی دست و پایم ‌می‌لرزید. به جایش مسعود داشت جور من را هم می‌کشید. و درباره همه چیز حرف میزد. بین همه حرف‌هایش هم مداوم می‌پرسید: تو از چه چیز من خوشت آمده؟

صفحات کتاب :
222
کنگره :
7ن8934الف/PIR8041
دیویی :
3/62فا
کتابشناسی ملی :
5206620
شابک :
978-600-6232-67-6
سال نشر :
1397

کتاب های مشابه نفس