رادیو مضمون کاری از گروه پادکستهای «همیشه در میان» است که تاریخ ایران و جهان را روایت میکند.
چگونه سید موسا، امام صدر شد؟
در این قسمت از شایعاتی درباره اقدامات ضدمقاومت موسا صدر، مواجههاش با مشروبفروشیها و خدماتش به زنان روسپی لبنانی گفتهایم.
رمضان در صور
خانوادۀ چهار نفرۀ امام صدر در خانهای کوچک در نزدیکی مسجد و حسینیۀ امام شرفالدین ساکن شد. کمکم در نجواهای مردم شهر، از امام جدید مسجد صحبتها میشد؛ امامی که عربی فصیح را با لهجۀ فارسی اما شیرین حرف میزد و لهجۀ شامی را خوب بلد نبود رفتارهای او برای مردم صور عادی نبود: از همان وقتی که کودکان حاضر در مسجد را که از روی کنجکاوی آمده بودند، جمع کرد و دست روی سرشان کشید و گفت: «بروید دوستانتان را هم با خودتان به مسجد بیاورید!» از همان وقتی که با کمک همین بچهها، درِ تکتک خانههای شهر را زد و دعوتنامهای عجیب به دستشان داد؛ دعوتنامهای که از خانوادهها و مشخصاً از بانوان هر خانه دعوت کرده بود که در برنامههای ویژه ماه مبارک رمضان در مسجد شرکت کنند! بعد به نادی امام صادق، باشگاهی که امام شرفالدین برای جوانان شهر صور تأسیس کرده بود رفت؛ او در کلیةالجعفریه هم با جوانها گرم گرفت؛ میگفت: «من برای شما از اسلام و قرآن میگویم، اما نه قرآنی که همه میفهمند! اسلام و قرآنی که موسی صدر میفهمد.»
بعد همراه آنها راه افتاد در کوچهها و پسکوچههای شهر صور، محترمین و ریشسفیدان شهر هم از روی کنجکاوی با آنها همراه شدند؛ به همان شیوهای که در اصفهان و قم داشت، علناً از رستورانها و کافهها و قهوهخانهها بازدید میکرد و بعد هنگام خداحافظی به صاحب مغازه میگفت: «آیا ممکن است که به احترام روزهداری مردم و ماه مبارک رمضان، ساعات کاری خود را به بعد از افطار منتقل کنید؟!» چه کسی میتوانست در مقابل چشم اینهمه پیر و جوانی که همراه او بودند و این درخواست محترمانه را میشنیدند، جواب رد بدهد؟