کتاب الف دزفول

کتاب حاضر اثری از عبدالرضا سالمی نژاد می باشد که توسط انتشارات نیلوفران منتشر شده است.

این کتاب روایت گر داستانی از مقامت رزمندگان دزفول می باشد شهر مردانی که با سرهای نترس و بی باک خویش، حصاری از اراده و ایمان و تصمیم ساختند. دزفول یادآور حماسه ها و رشادت های مردم مقاوم آن است. حافظه تاریخی ملت ایران برگ زریّنی از این شهر را در ضمیر خود بیادگار دارد که به آن می بالد. روزگاری تاریخ شدیدترین درگیری هایش را به اینجا کشانده بود و بشریت معاصر با چشم های از حدقه بیرون زده، تمامی حماسه و غرور انسانی را مرور می کرد. در همین دیار بود که درس آزادگی و سرافرازی به نسل هایی آموخته شد که در زیر سایه استقامت و پایداری آن ها می آیند و می روند و به همین دلیل بود که شهر نمونه خواندنش.

در بخشی از این کتاب می خوانیم:
جایی از شهر نمانده بود که دشمن آن را مورد هدف قرار نداده باشد به همین دلیل است که وقتی پای خاطرات بزرگترها همان هایی که هنوز هم صدای وحشت انگیز موشک ها، زوزه پی در پی توپ ها و انفجار وحشیانه بمب هواپیماهای دشمن در گوش هایشان مانده است می گویند خانه ما سیبل عراق بود. در حرف های هیچ کدامشان اغراقی نیست به نقشه آن روزهای دزفول نگاه کنید!

حاج محمدحسین تمدن خاطرات تلخی از آن روزها دارد:
شب 16 مهر 1359 من با جمعی از برادران بسیجی در حال گشت زنی «با ماشین شخصی خودم بودم. منزل ما در خیابان آفرینش نبش سیدمحمود بود. به دلیل اینکه شب ها برق شهر را قطع می کردند، تاریکی مطلق همه جا را فرا گرفته بود. در جاده شوشتر نزدیک شهرک مدرس چند نفر در وسط جاده مانع ایجاد کرده، راه را بند آورده بودند و جلوی ماشین ها را می گرفتند. ما خیال کردیم سارق هستند، وقتی به آنها رسیدیم، دیدیم به راننده ها می گویند: چراغ ماشین را خاموش کنید، دشمن می بیند و نور پایین حرکت کنید.