امتیاز
5 / 4.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
98,000
خرید
780,000
25%
585,000

نظر دیگران

نظر شما چیست؟

کتاب ریشه ها حماسه یک خانواده آمریکایی، کتابی نوشته آلکس هیلی نویسنده معاصر آمریکایی است. در این داستان نویسنده، زندگی خانواده و نیاکانش را به تصویر می‌کشد. مترجم این کتاب علیرضا فرهمند و ناشر آن انتشارات امیرکبیر می‌باشد.

معرفی کتاب ریشه ها

خانوادۀ الکس هیلی، نویسندۀ کتاب ریشه ها، بخت خوشی داشتند که پس از جنگ داخلی و الغای بردگی، کم و بیش وضعشان خوب شد. اما برای بیشتر سیاهان امریکا چنین نبود. در فاصلۀ ۱۸۸۰ تا ۱۸۹۰ ، هر سال ۱۰۰ سیاه پوست لینچ شدند؛ یعنی یا آن ها را زنده زنده سوزاندند یا قطعه قطعه کردند یا به دار آویختند.

الکس هیلی می کوشد در کتاب خــود یــک بــار دیگر تــاریــخ را ایــن بــار از زبــان شکست خوردگان بنویسد. می کوشد از سیاهان در برابر داستان هایی که از «سرشت کودن و تنبل و کم جنبۀ» آن ها وارد تاریخ امریکا شده، دفاع کند. می خواهد نشان  دهد که در استقلال امریکا و ثروتمندشدن آن، سیاهان هم نژادش چه نقش عمده ای داشتند و در نتیجه حق دارند از مواهب امروز امریکا سهم خود را طلب کنند.

خلاصه کتاب ریشه هانشر امیر کبیر

داستان ریشه ها نوشتۀ نویسنده ای سیاه پوست به نام «الکس هیلی» است که تم  اصلی آن شرح کامل زندگی و شجره نامۀ نیاکان اوست. اما آنچه در این بازنویسی مطمح نظر است جز یک حقیقت و موضوع اصلی نیست: زندگی فلاکت بار و فعلی سیاهان از کجا آغاز شده است و در واقع این حقیقت که سیاهان امریکا - این بردگان  امروز از کجا آمده اند؟داستان در دهکده ای به نام «ژوفــوره» در «گامبیا» -افریقای غربی- شروع می شود. مردم این دهکده مسلمان اند و زندگی آرام، بدوی و صلح جویانه ای را می گذرانند.

«امورو کینته» یکی از افراد قبیله و همسرش «بینتا» در یک روز دلکش بهاری سال  ۱۷۵۰ صاحب پسری شدند. اندیشیدند که نامی برای نوزاد خود انتخاب کنند. چه بر اساس بینش اجدادشان: «می گفتند فرزند اول که پسر باشد برکت خداوند نه تنها نصیب پدر و مادر بلکه نصیب همۀ خویشاوندان می شود. پس، از اینکه نام «کینته» محترم و شریف خواهد ماند و تکرار خواهد شد به خود بالیدند.» آنگاه پدر به اندیشۀ انتخاب نام فرو رفت.

چه: «بنابر رسم قدیمی «امــورو» تا هفت روز، فقط یک وظیفۀ مهم داشت: برگزیدن نام برای نوزادش، نامی تاریخی و  نویدبخش. چون افراد قبیله «مندینکا» معتقد بودند که فرزند هفت خصلت از کسی یا چیزی را که نامش ازوست برخواهد گرفت.» «آنگاه پدر به نوزاد نزدیک شد و در کنار او دعا خواند و از خداوند برایش عمر دراز و توفیق آرزو کرد.» سه بار در گوش نوزاد نجوا کرد. نخستین بار بود که نام او را به زبان می آورد. زیرا: «عقیده داشتند که هر انسانی باید اولین کسی باشد که نام خود را بشنود و بداند که کیست.»

و آنگاه نام پسر را «کونتا کینته» گذاشت. پسر را بر سر ِدست گرفته به سوی آسمان بلند برافراشت و گفت: بنگر! این تنها چیزی است که از تو بزرگ تر است. بدینسان زندگی «کونتا کینته» در میان طبیعت غنی و بخشایشگر افریقا، میان بوی خوش و مشگ آسای شاه پسندها و عطر گیاهان و درخت های متبارک «بائوباب» که هر کجا رسته اند دلیل برآن اند که روزگاری قبیله ای کنار آن می زیسته و دیگر درختان که در دو سوی رود «بولونگ» روئیده آغاز می‌شود. ...«کونتا» سه «کافوی» خود را پشت سر گذاشته و گذرانده است.

هر «کافو» مدرسه ای است که مرحله ای از عمر کودک در آن به آموزش تعلیماتی خاص می گذرد. اینک او «کافوی» شبانی و تعلیم قرآن را گذرانده و وارد آخرین مرحلۀ «کافو» که  ورود به مرحلۀ مردی و مردانگی است گشته -از امتحانات دشوار آن موفق بیرون  آمده و فارغ التحصیل شده و برای خود آقایی شده است که هفده باران عمر دارد.

متن کتاب ریشه ها نشر امیر کبیر

ویولن زن به باغبان می گفت: «دیروز توبی رو دیدم که داشت رد می شد، سرش داد کشیدم که هی کاکاسیا بیا اینجا یه خُرده بشین! باید می دیدیش که چه نگایی انداخت، یک کلمه هم حرف نزد! فکر می کنی جریان چیه؟» باغبان چیزی به فکرش نرسید و هر دوشان از بل پرسیدند. بل گفت: «نمی دونم. اگه مریض باشه باید بگه. من که دیگه محلش نمی ذارم. رفتارش مسخره شده.»

حتی ارباب والر هم متوجه شد که کالسکه ران خاموش او مثل همیشه نیست. امیدوار بود که این نشانۀ ابتلا به بیماری ای که اخیراً شایع شده بود و هر دوی آن ها در معرض آن قرار گرفته بودند، نباشد. این بود که یک روز از کونتا پرسید حالش بد است. کونتا فوراً پاسخ داد: «نه قربان!» و نگرانی ارباب والر برطرف شد؛ فقط کافی بود که سورچی‌اش او را به جایی که لازم است برساند.
ملاقات کونتا با غنایی تأثیر عجیبی بر او کرده بود و همین به او می فهماند که چه گمگشته است. روز به روز، سال به سال، مقاومتش کمتر می شد و بیش ازپیش تسلیم می شد، تا اینکه سرانجام، حتی بی آنکه خودش متوجه شود، فراموش کرده بود که  کیست. هرچند حالا چیزها را بیشتر درک می کرد و با ویولن زن، باغبان و بل و بقیۀ سیاهان خوب کنار آمده بود، می دانست که هرگز نمی تواند واقعاً یکی از آن ها باشد، همان طور که آن ها نمی‌توانستند مانند او بشوند. وقتی ویولن زن، باغبان و بل را در کنار غنایی می گذاشت، می دید که از آن ها بدش می آید. خوشحال بود که آن ها از او فاصله گرفته اند. شب وقتی روی تشکش دراز می کشید از آنچه در او روی داده بود  احساس شرمساری و گناه می کرد ....

ریشه ها امیر کبیر

کتاب ریشه ها را انتشارات مختلفی منتشر کرده اند، من جمله انتشارات امیر کبیر با ترجمه علیرضا فرهمند.

کتاب ریشه ها اثر کیمیا پارسا pdf

کتاب ریشه ها با ترجمه علیرضا فرهمند به صورت پی دی اف و نسخه چاپی موجود می باشد. دانلود کتاب ریشه ها ترجمه علیرضا فرهمندپی دی اف کتاب ریشه ها، جهت دانلود در نرم‌افزار فراکتاب موجود می‌باشد. پس از دانلود می توانید آن را در کتابخوان مورد مطالعه قرار دهید.

دانلود کتاب ریشه ها

امکان دانلود کتاب ریشه ها در نرم‌افزار فراکتاب فراهم است. پس از دانلود می توانید آن را در کتابخوان مطالعه کنید.

دانلود کتاب ریشه ها مشخصات رمان ریشه ها در جدول زیر آورده شده است:

مشخصات
ناشر: امیر کبیر
نویسنده: الکس هیلی
گوینده: علیرضا فرهمند
تعداد صفحه: 775
موضوع: رمان تاریخ سیاهپوستان آمریکا
قالب: pdf و چاپی با تخفیف ویژه

 

صفحات کتاب :
775
دیویی :
813/54
شابک :
9789640018224
سال نشر :
1400

کتاب های مشابه ریشه ها