کتاب معبد زیر زمینی، اثر جذاب و خواندنی معصومه میرابوطالبی؛ داستان تلاش جوانی برای یافتن شخصیت واقعی خود در دل خاک است. این کتاب توسط انتشارات کتاب جمکران روانه بازار شده است.
شخصیت اصلی رمان معبد زیرزمینی جوانی به نام الیاس است. این رمان با کشمکشهای درونی و درگیریهای الیاس با اطرافیانش شروع میشود و مخاطب را با خود همراه میکند و از کمالآباد تا خاکریز جبهههای جنوب میکشاند.
کتاب معبد زیرزمینی معرف شخصیت شهید «غلامحسین رعیت رکنآبادی» است. مقنی یزدی و ساکن قم که تبحر او در حفر کانال باعث میشود مورد توجه فرماندهان نظامی در زمان جنگ قرار بگیرد.
برای دانلود کتاب معبد زیر زمینی، به صورت الکترونیکی به اپلیکیشن فراکتاب مراجعه کنید. پس از دانلود می توانید آن را در کتابخوان فراکتاب مورد مطالعه قرار دهید.
داستان کتاب معبد زیرزمینی در مورد پسر جوانی است بنام الیاس که دچار سرخوردی شده است و سعی می کند باعث تغییر نظر اطرافیانش در مورد خودش شود. مخصوصا دایی الیاس، که بیشتر از بقیه باعث تنهایی و انزوای او می شود.
مادرش مانند بیشتر مادران توجه زیادی به فرزندش می کند و باعث می شود که همه او را بچه ننه مورد خطاب قرار دهند و او همه تلاشش را می کند که بچه ننه نباشد.
در همین حین «حاج غلامحسین» مقنی از قم به روستای محل سکونت آن ها میآید و راه های جدیدی را در مسیر الیاس قرار می دهد. آشنایی با «حاج غلامحسین» اتفاقات تازه و غیرقابل پیشبینی را در زندگی الیاس رقم میزند.
هم سن و سال من زیاد بودند توی مینی بوس. پنج، شش تایی می شدند. اسم بعضی هایشان را حین صحبت هایشان شنیده بودم و بقیه را نه. اول که سوار شدم، یک سلام خفه ای کردم و چپیدم توی صندلی خودم. بعدتر هم فقط نگاهم از شیشه به بیرون بود. دوست پیدا کردن همیشه برایم سخت بود، حالا هم که افتاده بودم بین یک عالم آدم غریبه. یکی شان احمد بود، یکی شان صمد، یکی که بزرگ تر بود اکبر، یکی دیگر که مسن تر از بقیه بود حسن و حسین و علی. نمی دانستم این اسم ها برای کدامشان هست. یکی شان زد به شانه ام. از روی صندلی تکی مینی بوس برگشتم و نگاهش کردم. یک لقمه نان گرفت طرفم.
-بخور. مادرم پیچیده
-ممنون. دارم خودم.
شانه بالا انداخت و در جا ساندویچش را گاز زد. یک لبخند کجوکوله تحویلش دادم و برگشتم به ساکم نگاه کردم. یک حس عجیب توی شکمم می پیچید و جرئت نمی کردم چیزی بخورم. بدماشین نبودم، یعنی توی ماشین حالت تهوع نمی گرفتم. با دایی خیلی اینطرف و آنطرف رفته بودیم برای کار، اما هیچ وقت این حس را نداشتم. مثل اینکه یک چیزی توی معده ام وول بخورد و بخواهد بیاید بالا، اما نیاید، یک چیز اضافه، یک موجود زنده... حاجی غلام حسین نشسته بود جلوی مینی بوس و با راننده صحبت می کرد. چندتا از جوان ترها رفتند جلوی مینی بوس و شروع کردند با حاجی صحبت کردن. سرک کشیدم ببینم چه خبر است. ازش می خواستند چیزی برایشان بخواند. خزیدم سر جای خودم و باز نگاهم را انداختم به بیرون که یک دفعه...
نسخه چاپی کتاب معبد زیرزمینی را می توانید از طریق سایت و یا نرم افزار فراکتاب خریداری کنید و از خواندن آن لذت ببرید.
مشخصات کتاب معبد زیر زمینی در جدول زیر آورده شده است:
مشخصات | |
ناشر: | کتاب جمکران |
نویسنده: | معصومه میرابوطالبی |
تعداد صفحه: | 163 |
موضوع: | داستان ایرانی |
قالب: | چاپی و الکترونیک |
نظر دیگران //= $contentName ?>
از خواندن کتاب لذت بردم، نویسنده با جذابیت خاصی داستان را روایت کرده بود. کاش مثل حاجی به خاک برگردیم......
عالی... داستان واقعی... برا نوجوونا خیلی خوبه...
بسیار لذت بردم از خوندن این کتاب، بسیار داستان روان و دلنشینی داشت، نویسنده خیلی خوب تونسته بودن همراه کنن خوا...