امتیاز
5 / 0.0
خرید الکترونیکی (PDF)
مطالعه در اپلیکیشن فراکتاب
ت 10,000
نظر شما چیست؟

معرفی کتاب دوستش داشتم

کتاب دوستش داشتم اثری از آنا گاوالدا (-۱۹۷۰) بانوی نویسنده فرانسوی است. کلوئه عاشق شوهرش بوده و به خاطر او همه کار کرده‌ است اما اکنون شوهرش او و دو دختر کوچکش را ترک کرده و همراه با معشوقه‌اش رفته است. کلوئه نزد پدرشوهرش می‌رود و پدر شوهر از عشق خود می‌گوید از زنی که عاشقش شده اما به خاطر خانواده‌اش از عشق او دست کشیده. کتاب، مکالمات کلوئه و پدرشوهرش است. 

گزیده کتاب دوستش داشتم

به صداهای خانه گوشه می‌دادم. بینی‌ام می‌خارید و چشم‌هایم را مالیدم تا جلوی اشک‌هایم را بگیرم. با خودم فکر کردم که زندگی‌ام مثل همین تشک است. نامعلوم. معلق. هر لحظه منتظر بودم که خانه از جای‌اش کنده شود. فکر می‌کردم ولم کرده‌اند. جالب است که چطور اصطلاح‌ها فقط یک اصطلاح نیستند. مثلاً باید ترس واقعی را تجربه کرده باشی تا معنای « عرق سرد» را بفهمی، یا خیلی دلهره داشته باشی تا « دلشوره داشتن» برای‌ات معنا پیدا کند، درست است؟ « ول کردن» هم همین‌گونه است. چه اصطلاح بی‌نقصی. چه کسی آن را ساخته؟

سر طناب را ول می‌کنند. همسر را ول می‌کنند. به دریا می‌روند، بال‌های‌شان را مثل مرغ دریایی باز می‌کنند و می‌روند تا آسمان‌های دیگری را به گند بکشند. نه واقعاً اصطلاح بهتری برایش وجود دارد؟

دارم تلخ می‌شوم؛ این نشانه‌ی خوبی‌ست. بگذار چند هفته دیگر بگذرد، آن‌وقت از این هم بدخلق‌تر خواهم شد. درست وقتی فکر می‌کنی جای پایت را محکم کردی، می‌فهمی که در دام افتادی. تصمیم می‌گیری، زیر بار تعهدات می‌روی،خیلی چیزها را قبول می‌کنی و حتی خیلی جاها ریسک می‌کنی. خانه می‌خری، اتاق بچه‌هایت را صورتی می‌کنی و شب‌ها در آغوش‌اش می‌خوابی.

در شگفتی از این... چه می‌گویند؟ از این صمیمیت. بله کلمه‌ی درست‌اش همین است، صمیمت؛ یعنی وقتی یک نفر خوشبخت است؛ یا حتی وقتی مثل قبل خوشبخت نیست... دام این است که فکر کنیم حق داریم خوشبخت باشیم. چقدر احمقیم. آنقدر ساده‌لوحیم که باور می‌کنیم افسار زندگی‌مان حتی برای ثانیه‌ای در دستان خودمان است.


صفحات کتاب :
142
کنگره :
PQ2679‭‬ ‭/‮الف‬8‏‫‬‮‭م8 1396
دیویی :
843/92
کتابشناسی ملی :
4710199
شابک :
9786008392347
سال نشر :
1399

کتاب های مشابه دوستش داشتم