کتاب هیچ چیز تصادفی نیست با موضوع چگونه خوش شانسی خود را در زندگی افزایش دهیم توسط آلن جی. هانتر نوشته شده است و ناهید سپهرپور ترجمه این کتاب را انجام داده است. این کتاب شما را به درکی میرساند که به دنبال کشف معنای اتفاقاتی باشید که در زندگیتان در حال رخ دادن است. اغلب شما لحظاتی را دیدهاید، لحظاتی که همه چیز درست همان طور که باید رخ میدهد. همان زمانی که احساس میکنید انگار همه چیز دست به دست هم دادهاند تا شما را به سمت جایی که میخواهید حرکت دهد. میتوانید اسم آن را شانس، تصادف، دست راهنما، جهان هستی یا خدا بگذارید. شما در این دنیا موجودی طرد شده و تنها نیستید. هر کدام از شما باید در مسیری قرار بگیرید که در آن حس رضایت کنید.
افکار و باورهای ما ریشه در جاهای بسیاری دارند و همه آنها منطقی یا حتی عاقلانه نیستند. یکی از تمرینهایی که از افراد میخواهم انجام دهند، نوشتن پیامهایی است که در کودکی در قالب گفتهها و ناگفتهها دریافت کردهاند. به عنوان مثال، کودکی که همیشه مجبور بوده لباسهای خواهر و برادرهای بزرگترش را بپوشد، ممکن است این پیام را «شنیده» باشد که او به اندازهی بچههای بزرگتر خانواده که آن لباسها را برای بار اول به تن کردند، مهم نیست. برعکس، اگر این لباسها متعلق به خواهر یا برادری عزیز یا یکی از والدین باشد، ممکن است کودک از پوشیدن لباس ورزشی بابی، کت پدر یا روسری مادر واقعاً به خود ببالد.
در مورد شما کدامیک صدق میکرد؟ آیا والدین شما از شما انتظار داشتند فردی مسئولیتپذیر باشید و کارهایی را به عهدهتان میگذاشتند که شما را ملزم میساخت بالغ شدن خود را نشان دهید؟ آیا کاری که به شما محول میکردند برای شما ارزشمند بود یا صرفاً راهی بود تا شما را به انجام کارهایی وا دارند که خودشان تمایلی به انجام آن نداشتند؟ کدام یک در مورد شما حقیقت داشت؟ آیا احساس میکردید تحت مراقبت و توجه هستید یا احساس میکردید بیش از حد تحت حفاظت قرار دارید؟ آیا آزادی داشتید یا حس میکردید اجازه ندارید هر کاری دلتان خواست انجام دهید؟ آیا فرزند محبوب خانواده بودید یا نه؟ این خوب بود یا نه؟