کتاب پدران غائب درباره نجات برای مردانی که رابطه ای بد با پدران خود داشتند و آن ها که می خواهند رابطه ای خوب با پسرانشان داشته باشند.
امروز مردان عمدتا بعد از سی و پنج سالگی جسارت پیدا می کنند بچه دار شوند، مسئولیت های بزرگتری در زندگی برعهده بگیرند و اصطلاحا بپذیرند که مرد شده اند. موضوع مردشدن ما به شدت به میزان حضور پدر در زندگی شخصی مان بستگی دارد. وقتی پدر در زندگی مان غایب است ما بیش از اندازه برای مردشدن و احساس مردانگی داشتن باید دست و پا بزنیم و دست آخر هم هیچگاه این حس را تجربه نخواهیم کرد. پدر غائب پدری است که حضور ندارد یا اگر حضور دارد ضعیف است و مقتدر نیست یا معتاد است و حضورش کمرنگ است یا پدری که رفتارش دیکتاتورمابانه است و دائم در حال سرزنش ماست. داشتن چنین پدری مردانگی ما را به تاخیر می اندازد.
«پدران غایب» واژهای است که معنایی گسترده دارد. معنای این واژه شامل غیبت فیزیکی و روانی پدران است و غیبت روحی و احساسی آن ها را هم دربرمیگیرد. این واژه همچنین بر این نکته دلالت دارد که تجسم حضور پدرانی که از نظر فیزیکی غیبت ندارند به شکلی عمل میکند که غیرقابل قبول است.
پدران سلطهطلب برای مثال به استعدادهای پسرانشان حسادت میکنند و هرگونه تلاش آن ها را برای خلاقیت و تأیید خود، خاموش میکنند. بیثباتی احساسی پدران الکلی باعث میشود پسرانشان در حالتی دائمی از ناامنی باقی بمانند.