کتاب زنانگی از دست رفته نوشته رابرت الکس جانسون. او که روانکاو و پیرو مکتب یونگ است در این اثر که یکی از شاهکارهای اوست مسیر بازگرداندن زنانگی به زندگی را به ما نشان می دهد. جانسون بر این عقیده است که بسیاری از آسیبهای روحی روانی زن و مرد متاثر از نادیده گرفتن و از بین رفتن قابلیت های زنانگیست. او در بخشی از کتاب چنین می گوید.
بخشی از قابلیتهای زنانۀ ما به این علت از بین میروند که در تنور ضعف پخته میشوند و به همین دلیل دیگر قادر به استفاده از آنها نیستیم چون نمادی از ضعف هستند. برای بازیابی زنانگی از دست رفته، باید ابتدا به این قابلیتها به چشم یک قدرت نگاه کنیم تا بتوانیم از آنها استفاده کنیم و راه محافظت از آنها را یاد بگیریم.
در جامعۀ امروزی، فقدان ویژگی ها و انرژی زنانه، موضوع روان شناختی مهمی است که باید به آن پرداخته شود. این موضوع، مسئله ای دردناک در زندگی عاطفی زنان و نیز مردان است. هرگاه زنی دچار فقدان خصیصه ای به این مهمی باشد، به ناچار زنانگیش زیر سؤال می رود. این مسئله روشن می کند که چرا در طول تاریخ، همیشه جایگاه زنان در جامعه مورد بحث بوده است. با وجودی که فقدان انرژی زنانه در یک مرد وضوح کم تری دارد، اما از ژرفای شخصیت او می کاهد و منبع عمدۀ نارضایتی، احساس تنهایی، حس پوچی و بدخلقی در مرد است. هنگامی که مردی در می یابد ماهیت خلق و خو و بسیاری از احساسات او زنانه است، شوکه می شود! وقتی یک مرد ناگهان دچار حالت خلقی خاصی می شود، به این معنا است که وجه زنانۀ شخصیتش بر او مستولی شده و تنها با شناخت و پذیرش این وجه از شخصیتش است که می تواند ماهیت مردانه اش را نیز به وضوح بشناسد. فقدان یا آسیب به ویژگی های زنانۀ درونی، مستقیماً بر بهزیستی عاطفی، شادمانی و رضایت ما از زندگی تأثیر می گذارد. اگر ویژگی های زنانه در وضعیت خوبی باشند، فرد احساس امنیت و اعتماد خواهد داشت.