کتاب با من سخن بگو ، زندگی زنی امروزی را به تصویر میکشد که تلاش و فداکاریهای فراوانی را برای زندگی مشترکش به خرج میدهد، اما با این حال باز هم مورد بیمهری و بیتوجهی همسرش قرار میگیرد تا اینکه یک ناکامی در زندگی زناشوییشان، او را به تحولی باطنی دعوت میکند. رمان با من سخن بگو به شما نشان میدهد چگونه الگوهای غلط والدین منجر به شکست در روابط زناشویی فرزندان میشود و به شما کمک میکند تا بتوانید آگاهانه زندگی خود را مدیریت کنید.
آخر شب، وقتی که همه ی میهمانها رفتند، من مثل یک بادکنکِ خالی شده بودم. تمام انرژی من از دست رفته بود و در عوض، ارژنگ و مهسا، پر انرژی به کارهای شخصی خود پرداختند! عجیب بود که تمام همکارانم در شرکت مرا آدم برونگرایی می دانستند که از بودن در جمع لذت میبرد. با این حال نمی دانم چه رازی در جمع خانواده ی ارژنگ وجود داشت که مرا از معاشرت سیر می کرد! نمی توانستم این حس خمودگی را با ارژنگ در میان بگذارم. سالها بود که هیچکدام از ما احساس خود را صادقانه ابراز نمی کرد. از همان سال اول عروسی، بعد از چند بحث که به تنش کشیده شد، برای جلوگیری از مشاجرات، حس خود را مخفی نگه میداشتم. ارژنگ نیز بسیار سرد شده بود و مخصوصا بعد از بارداری روی مهسا، کاملا ازم دور شده و مرا پس میزد. چند بار از او سوال کردم که چه اش میشود و او با خونسردی عمدی می گفت هیچ نشده.