نظر شما چیست؟

میخائیل بولگاکف سیزده سال آخر عمر خود را صرف نوشتن کتاب مرشد و مارگریتا کرد که به گمان بسیاری از منتقدان با رمان‌های کلاسیک پهلو زده و بی‌تردید از درخشان‌ترین آثار ادبی روسیه به شمار می‌رود. هنگام درگذشت بولگاکف جز همسر و دوستان نزدیکش کسی از وجود این کتاب خبر نداشت. ربع قرن پس از مرگ نویسنده، رمان بالاخره اجـازۀ انـتشـار یـافت و سیصدهزارتای آن یک‌شبه به فروش رفت و سپس هر نسخۀ آن تا صد برابر قیمت فروخته شد. دربارۀ این رمان شگفت‌انگیز بیش از صد کتاب و مقاله تنها به زبان انگلیسی نوشته شده است.

معرفی کتاب صوتی مرشد و مارگریتا

 کتاب صوتی مرشد و مارگاریتا مشهورترین اثر میخائیل بولگاکف نویسنده روس است. بولگاکف نوشتن این رمان را در سال 1928 شروع کرد، اما انتشار آن در سال 1966، بیست‌وشش سال پس از مرگ نویسنده و توسط بیوه او انجام گرفت. شهرت و محبوبیت این اثر در زبان روسی به حدی است که بعضی از جملات آن مثل «دست‌نوشته‌ها نمی‌سوزند» یا «تازه دست‌دوم» به زبان کوچه و بازار مردمان روسی‌زبان راه‌ یافته است. بولگاکف یکبار در دهه 1930 ناچار شد که دست‌نوشته‌های این رمان را بسوزاند و سال‌ها پس‌ از آن به مدد حافظه خود این داستان را از نو بنویسد.
«مرشد و مارگاریتا» نقدی بر جامعه کمونیستی شوروی سابق و نهادهای ادبی آن است. منتقدان این اثر را به‌واسطه مبنای فلسفی آن، ادبیاتش و توصیفات تصویری قدرتمندی که ارائه داده است (خصوصا توصیف‌هایش از اورشلیم صده‌ها پیش) ستوده‌اند.

خلاصه‌ کتاب صوتی مرشد و مارگاریتا

رمان «مرشد و مارگاریتا» در کشور شوروی و شهر مسکو در دهه 1930 آغاز می‌شود. در ابتدای ماجرا شاهد گفت‌ و گویی میان یک منتقد سردبیر ادبی با شاعری جوان هستیم که بر سر اثبات عدم وجود مسیح در تاریخ بحث می‌کنند. پس‌ از آن نفر سومی به بحث می‌پیوندد و او کسی جز خود شیطان نیست که به قالب انسان درآمده است. حضور شیطان با دو همراه جهنمی او در میانه شهری که اعتقاد به مذهب، حداقل به‌صورت رسمی و دستوری از آن رخت بربسته است، خواننده را از همان آغاز داستان متقاعد می‌کند که با داستانی غیرمتعارف، ایستاده در میانه رئالیسم (به دلیل توصیف‌های دقیق و واقع‌گرایانه) و فانتزی روبروست. نویسنده حتی پا را از این فراتر می‌گذارد و موازی با داستان اصلی که در قرن بیستم می‌گذرد، ماجرای مصلوب شدن مسیح در 2000 سال پیش و نقش پونتیوس پیلاطس فرمانروای رومی را در این ماجرا، با تمام دقایق و ظرایفش بازگو می‌کند.

اما در این داستان روایت سومی نیز موجود است و آن عشق میان مرشد و مارگاریتا است. این دو دلداده از دو طبقه متفاوتاند و عشق آن‌ها ناممکن به نظر می‌رسد، به‌خصوص آنکه از همان ابتدای داستان درمی‌یابیم مرشد ناپدیدشده است و معشوقش نتوانسته اثری از او پیدا کند؛ اما با دخالت شیطان و دستیارانش در امور مسکو و مسکویی‌ها، سرنوشت خیلی چیزها و کسان، از هنرمندان تئاتر واریته گرفته تا ادیبان و خدمتکاران و مردم کوچه و بازار و به‌ویژه مرشد و مارگاریتا تغییر می‌کند.

وسوسه‌های شیطانی و عاقبت مسکویی‌ها

توصیف شیطان و چهار دستیار او (سه مرد و یک زن) جالب‌ترین بخش کتاب را تشکیل می‌د‌هد. در این اثر شیطان به‌عنوان موجودی باهوش، هنرمند، خوش‌مشرب و خوش‌پوش و گاهی بی‌رحم توصیف‌شده است؛ اما جذابیت محوریترین صفت او و دستیارانش است که با بوالهوسی تمام، سرشت پلید و پست افراد مختلف را رو می‌کنند و گویا آزمون الهی را در مسکوی قرن بیستم به اجرا درآورده‌اند.

برشی از متن کتاب مرشد و مارگریتا

 بعدها اگرچه حقیقتش را بگوییم خیلی دیر شده بود روزنامه‌های گوناگون در اعلامیه‌هایی که منتشر کردند به توصیف این شخص پرداختند. توصیف‌هایشان واقعا حیرت‌آور بود. دریکی از این اعلامیه‌ها آمده بود که قد کوتاهی داشته، دندان‌هایی با روکش طلا و پای راستش هم می‌لنگیده. در اعلامیه‌ای دیگر تایید شده بود قدبلند بوده، روکش دندان‌هایش از پلاتین و پای چپش می‌لنگیده. در سومی به‌اختصار نوشته‌ شده بود که شخص موردبحث هیچ ویژگی خاصی نداشته. باید قبول کرد که همه این توصیف‌ها به صورتی که داده‌ شده‌اند بی‌ ارزشاند.

اول ازهمه شخصی که تازه پیدایش شده بود، هیچیک از پاهایش لنگ نبوده است، قدش هم نه بلند بوده و نه کوتاه. دندا‌ن‌هایش البته روکش داشته‌اند، ولی روکش پلاتین در طرف چپ و روکش طلا در طرف راست فک‌هایش. کت و شلوار خاکستری بسیار خوش‌دوختی به تن داشته و کفش‌هایی دوخت خارج. آن‌ها هم مانند کت و شلوارش خاکستری‌ رنگ بوده‌اند. کلاه پخشی هم به همان رنگ سرش بوده که به طرز جسورانه‌ای آن را روی گوش‌هایش کشیده بوده. عصایی از نی خیزران زیر بغل داشته که دسته سیاه آن به شکل سر سگی تراشیده بوده. چهل سال را شیرین داشته، دهانی اندک به هم فشرده. صورت دوتیغه اصلاح شده، سبزه‌رو، چشم راست سیاه و چشم‌چپ آدم از خودش می‌پرسد چرا سبز، ابروهای سیاه پرپشت، اما یکی بالاتر از دیگری. خلاصه یک بیگانه.

صفحات کتاب :
534
کنگره :
PG3452 /ب5‬‭م4 1399‬
دیویی :
891/7342
کتابشناسی ملی :
7545858
شابک :
978-964-7443-27-2
سال نشر :
1400

کتاب های مشابه مرشد و مارگریتا