کتاب سایه شوم نوشته مهناز رئوفی توسط انتشارات عهد مانا منتشر شده است. این کتاب خاطرات یک زن بهائی بازگشته به اسلام است. خاطرات زنی که شجاعانه از دروغ و سیاهی رو بر میگرداند تا در آینه به حقیقت آفتاب سلام بگوید. او را مطرود میخوانند و حتی از دیدار اعضای خانواده و مادرش محروم می شود. اما از آن جا که نور حقیقت در قلبش روشن شده هرگز به تاریکی برنمیگردد. نویسنده در کتاب سایه شوم علت مسلمان شدن خود را به وضوح شرح میدهد و با تلقی روان و مؤثر از ماجراهای هم زیستی با بهائیان می گوید و رفتار و مناسک آنها را نقد میکند.
زمستان گذشته بود و بهار در حالی فرا رسید که من حس میکردم یک بازندهی شکستخوردهام. با وعده و وعیدهایی که از طرف بَها به من میدادند، هیچ دردی از دردهای من دوا نمیشد. از نوشتن نامه برای رهبر انقلاب و سازمان بینالمللی خودداری کردم و افسردگی روحی را بهانه قرار دادم.
چند بار به سراغم آمدند اما دیگر اطاعت نکردم. مادرم به آنها گفت که شب و روز در گوشهای میخوابد و روحیهاش را کاملاً از دست داده است. تشکیلات بهقدری فعال بود که بلافاصله قضیهی اخراجم از مدرسه به گوش سایر بهاییان در کشورهای دیگر رسید و علاوه بر اینکه از سوی بیتالعدل برایم چند خطی بهعنوان دلداری و تشویق و تحسین رسید، نامههای محبتآمیز و تحسینآمیز از کشورهای دیگر، یکی پس از دیگری برایم میرسید. اما نه تنها این نامهها، بلکه نامهی بیتالعدل هم که میتوانست بهاییان دیگر را از خوشحالی دیوانه کند، برای من ارزشی نداشت.
دختران و پسران و زنان و مردان از اروپا و آسیا از من خواسته بودند که آنها را بهترین دوستان خود بدانم و احساس تنهایی نکنم. خواسته بودند که با آنها در ارتباط باشم.