3.0از 3

ننگ سالی

خاطرات مردم محله ی علی قلی آقای اصفهان از دوران کشف حجاب ممنوعیت روضه و قحطی

۱۵٬۰۰۰
خرید
  • چاپی
  • الکترونیکی
  • معرفی کتاب
  • مشخصات کتاب

کتاب ننگ سالی؛ به قلم فائزه دره گزنی، خاطرات مردم محله علی قلی آقای اصفهان از دوران کشف حجاب، ممنوعیت روضه و قحطی می‌باشد.

معرفی کتاب ننگ سالی

کتاب ننگ‌سالی به‌قلم فائزه دره‌گزنی، روایتگر خاطرات مردم محله علی‌قلی‌آقای اصفهان از دوران پرالتهاب کشف حجاب، ممنوعیت روضه‌خوانی و قحطی است. این اثر به همت انتشارات راه یار منتشر و روانه بازار کتاب شده است.
کشف حجاب در این کتاب صرفاً به‌عنوان یک مسئله مذهبی تلقی نشده، بلکه به‌مثابه چالشی هویتی-تاریخی در سطح ملی تصویر می‌شود که جامعه را درگیر خود کرد. قوانین مرتبط با این پدیده، پیامدهای ماندگاری بر هویت جمعی برجای گذاشت. اجرای این سیاست ابتدا محدودیت‌هایی برای مردان ایجاد کرد و پس از آن، دامنه تأثیراتش به‌ویژه بر قشر روحانیون گسترش یافت. این اثر با عبور از نگاه تک‌بعدی، تنیدگی این سه رویداد را در بحران هویتی جامعۀ عصر رضاشاه آشکار می‌سازد.

دانلود کتاب ننگ سالی

نسخه الکترونیک این کتاب را در نرم افزار فراکتاب دانلود کنید و یا به صورت آنلاین آن را مطالعه نمایید.

مستند لورک

مستند «لورک»، پیرامون وضعیت نجف آباد در زمان رضاشاه و کوچ اجباری حاج حسن علی طالب به بیابان‌های اطراف شهر برای حفظ کرامت ها وحجاب خانواده می‌باشد. مستند لورک

خلاصه کتاب ننگ سالی

نخستین زمزمه‌های تغییر لباس در سال ۱۳۰۶ با حضور بی‌حجاب خانوادۀ رضاشاه در حرم حضرت معصومه (س) آغاز شد. این اقدام با اعتراض شیخ‌محمدتقی بافقی (از روحانیان قم) مواجه گردید که به تبعید او و نخستین رویارویی خصمانۀ رضاشاه با نهاد روحانیت انجامید. گام بعدی، تبدیل این طرح به قانون در سال ۱۳۰۷ بود که پوشش مردان را به کلاه پهلوی و لباس کوتاه محدود کرد و حتی روحانیان را ملزم به اخذ مجوز از وزارت معارف نمود؛ سیاستی آگاهانه برای کاهش نفوذ اجتماعی آنان. پس از سفر رضاشاه به ترکیه در ۱۳۱۳، کشف حجاب زنان شتاب گرفت و تشکیل «کانون نسوان» برای ترویج بی‌حجابی و سرکوب خونین معترضان در واقعه گوهرشاد (۱۳۱۴)، اوج مقاومت مردمی و خشونت حکومت را نشان داد.

حکومت برای اجرای این قانون، تمهیدات تدریجی را به‌کار برد: استفاده از مطبوعات برای تضعیف حیا (با چاپ تصاویر بی‌حجاب و مقالات ترویجی)، محرومیت زنان محجبه از امکانات عمومی مانند حمل‌ونقل و سینما، برگزاری جشن‌های کشف حجاب با حضور اجباری زنان کارمندان دولت و پرداخت وام برای خرید لباس‌های غربی. اگرچه مناطق مختلف کشور از نظر گرایش‌های مذهبی یکسان نبودند و اجرای قانون در مناطق گوناگون یکسان نبوده، و مردم نیز به شیوه‌های مختلف مقاومت کردند، اما رنج‌ها و ستم‌های تحمیل‌شده بر جامعه به همراه ظرافت‌های این مقاومت‌ها در تاریخ مغفول مانده‌اند. به‌علاوه، غبار فراموشی در اثر گذر زمان بر آن‌ها نشسته و کسانی که خاطرات این دوران را در سینه دارند، اکنون روزگار پیری را سپری می‌کنند.

فهرست کتاب

کتاب ننگ‌سالی تاریخ شفاهی محله‌ی تاریخی علی‌قلی‌آقای اصفهان را در سه بخش ساختارمند روایت می‌کند:
1. پرده‌نشین: بررسی پیامدهای اجتماعی-فرهنگی کشف حجاب
۲. شاه‌نشین: تحلیل سیاست‌های ممنوعیت مراسم مذهبی
۳. خاک‌نشین: واکاوی رنج‌های ناشی از قحطی و همه‌گیری بیماری‌ها در آن دوران

درباره کتاب ننگ سالی

کتاب بر‌اساس شنیده‌های زنان و مردانی است که عموما آن را از مادر یا مادربزرگ‌های‌شان نقل‌قول کرده‌اند. خاطرات موجود، عمدتاً بازتاب‌دهنده‌ی بیم‌ها و گریزهای مردم است؛ روایت‌هایی کمابیش مشابه که نشان از رنجی است که اکثر مردم با آن مواجه بودند. در بررسی محدودیت‌ها و ممنوعیت‌های شعائر دینی، از یک‌سو نحوه فشار حکومت و از سوی دیگر عشق و پایبندی مردم به برگزاری مراسم اهل‌بیت(ع) آشکار می‌شود. بخش پایانی کتاب مروری است برخاطرات اهالی محله از قحطی‌هایی که در دوران دو جنگ جهانی اول و دوم در ایران رخ داد؛ به‌ویژه در قحطی دوره‌ی پایانی حکومت رضاشاه که مردم، افزون بر مصائب دیگر، با گرسنگی و فقر ناشی از اشغال کشور توسط بیگانگان دست‌وپنجه نرم می‌کردند.

ننگ‌سالی نه تنها سندی زنده از مقاومت محله علی‌قلی‌آقاست، بلکه تلنگری است به حافظۀ تاریخی ما؛ روایتی دست‌اول از فراموش‌شدگان تاریخ که زیر سایۀ سیاست‌های رسمی پنهان مانده‌اند. این کتاب را بخوانید تا صداهایی را بشنوید که قرار بود برای همیشه خاموش شوند، و رنجی را درک کنید که هر ایرانی باید به‌خاطر بسپارد. 

بخشی از متن کتاب

عده‌ای‌شان با اسب کوچه‌ها را گز می‌کردند و بعضی‌شان با دوچرخه. قلابی هم داشتند که اگرزن چادری می‌دیدند. با آن چادرش را می‌کشیدند. بعضی وقت‌ها مردها جلویشان درمی‌آمدند و با هم درگیر می‌شدند.

مردها را می‌بردند نظمیه و ازشان تعهد می‌گرفتند یا شلاق می‌زدند. این حکایت آژان‌های همه محله‌ها بود. توی محله ما اسدالله آژان کشیک می‌داد. دیگر صدای همه از دستش درآمده بود. عده‌ای از مردم محل؛ شکایتش را برده بودند پیش روحانیان.

می‌گفت مأمور است و معذور اگر گزارش بدهند اسدالله زنِ باحجابی دیده و چادرش را نکشیده, حقوقش را قطع می‌کنند. خبر اعتراض مردم را که شنیده بود, گفته بود حالا گاهی سرم را برمی‌گردانم یا راهم راکچ می‌کنم که زن‌های چادری را نبینم.

خانه ما بیدآباد بود. توی کوچه باغ‌کلم. اسمش که می‌آمد، دل‌هایمان مثل سیر و سرکه می‌جوشید؛ برای همین تابستان‌ها اغلب از چاه آب می‌کشیدیم.

خرید کتاب ننگ سالی

نسخه چاپی این کتاب را از طریق سایت یا نرم افزارهای فراکتاب خریداری کنید.

خرید کتاب ننگ سالی