0.0از 0
مشاهده نمونه

کتاب سقوط

رمان
دسته بندی
آلبر کامو
نویسنده
۲۸٬۰۰۰
خرید
مشاهده نمونه
  • چاپی
  • الکترونیکی
  • معرفی کتاب
  • مشخصات کتاب

کتاب سقوط که نخست در سال ۱۹۵۶ منتشر شد، رمانی است فلسفی که از زبان ژان باتیست کلامنس که وکیل بوده و اینک خود را «قاضی توبه‌کار» می‌خواند، روایت می‌شود. او داستان زندگی‌اش را برای غریبه‌ای اعتراف می‌کند.

معرفی کتاب سقوط

کتاب سقوط آلبر کامو اثری است فلسفی. در واقع نوشتن آن از زمانی آغاز می شود که ژان باتیست درباره ی زندگی اش با یک غریبه –که در اصل خواننده ی کتاب وی می باشد- صحبت می کند. در کتاب راوی داستان، خود ژان است. می توان با صراحت گفت، کتاب سقوط زیباترین و فهم ناشده ترین کتاب کامو است که به صورت روایت دوم شخص نوشته شده است. قهرمان داستان سقوط، روایت می کند که مشغول به کاروکالت بوده و بعد از گذست چندین سال حال خود را قاضی توبه‌کار معرفی می کند.

دانلود کتاب سقوط

نسخه الکترونیک این کتاب را در نرم افزار فراکتاب دانلود کنید و یا آن را به صورت آنلاین مطالعه نمایید.

خلاصه کتاب سقوط

سقوط نام کتابی است از آلبر کامو، نویسندهٔ مشهور فرانسوی. این کتاب که نخست در سال ۱۹۵۶ منتشر شد، رمانی است فلسفی که از زبان ژان باتیست کلامنس که وکیل بوده و اینک خود را «قاضی توبه‌کار» می‌خواند، روایت می‌شود. او داستان زندگی‌اش را برای غریبه‌ای اعتراف می‌کند.

ژان باتیست کلامنس در رستورانی به نام «مکزیکو سیتی» با غریبه‌ای - که در اصل خواننده کتاب است- آشنا می‌شود و داستان زندگی خود را برای او بازگو می‌کند. ژان باتیست تعریف می‌کند وقتی چندی پیش به کار وکالت می‌پرداخته‌است، زندگی سرشار از خودباوری داشته و در کنار انجام کارهای نیکی که آشکارا به چشم می‌آمده، از درون، خود را از دیگران برتر و هوشمندتر می‌شمرده‌است. اما در نیمه شبی هنگامی که در دریای خودباوری غوطه می‌خورد و از پیاده‌روی خود احساس خوشبختی می‌کند، به پلی می‌رسد.

زنی برآب خم شده بود. پنجاه متری که دور می‌شود، صدای فرو افتادن و برخورد جسمی را با سطح آب می‌شنود. بی هیچ اقدامی می‌گذرد و عمل خود را توجیه می‌کند. بدین سان، سقوط آغاز می‌شود و او مرحله به مرحله آن را شرح می‌دهد. می‌فهمد که دیگر دوستی ندارد، فقط شریک جرم دارد. از دیگران متنفر می‌شود… آنگاه سرگردانی آغاز می‌گردد. به دورویی خود پی می‌برد. به جستجوی راه گریز می‌پردازد. نیاز به اعتراف آزارش می‌دهد، اضطراب روی می‌آورد، احساس مرگ می‌کند. دست به کارهای مشغول‌کننده و فراموشی‌آور می‌زند، ولی سقوط ادامه می‌یابد. ژان پل سارتر، این رمان را «زیباترین و فهم‌ناشده‌ترین» کتاب کامو می‌خواند. کتاب به صورت مونولوگ اول شخص نوشته شده‌ است. 

برشی از متن کتاب

این را هم با فروتنی بگویم هم‌وطن عزیز که من همیشه آدم خودخواه و مغروری بوده‌ام. شعار تکراری زندگی‌ام همیشه من، من، من بوده است و در هر حرفی که می‌زدم منعکس می‌شد. هرگز نتوانسته‌ام بی‌آن‌که از خودم تعریف کنم حرفی بزنم، به‌ویژه موقعی‌که با فروتنی‌ای چشمگیر که فقط خودم رازش را می‌دانستم حرف می‌زدم. این حقیقت هم وجود دارد که من همیشه آزاد و قدرت‌مندانه زندگی کرده‌ام. خیلی ساده به این دلیل که هیچ‌کس را هم‌پایه‌ی خودم به‌حساب نمی‌آوردم، خود را دربرابر همه‌کس آزاد می‌یافتم.

همواره خودم را باهوش‌تر از همه‌ی مردم می‌دانستم، این موضوع را پیش از این هم به‌شما گفتم، اما همچنین حساس‌تر، زبردست‌تر، تیراندازی ماهرتر، راننده‌ای بی‌نظیرتر و بهترین معشوق‌ها بودم. حتا در زمینه‌هایی که برایم آسان بود پی ببرم از دیگران پایین‌ترم، به‌طور مثال در بازی تنیس که فقط می‌توانستم همپای درست‌کاری باشم، برایم مشکل بود این ضعف را بپذیرم و بر این باور بودم که اگر برای تمرین‌کردن وقت می‌داشتم از ماهرترین تنیس‌بازها هم پیشی می‌گرفتم. خودم را برتر از همه به‌شمار می‌آوردم و علت خیرخواهی و آرامش خاطرم هم در همین موضوع نهفته بود. موقعی‌که برای رسیدگی و کمک به کس دیگری اقدام می‌کردم، فقط از روی جلب خشنودی او و درنهایت آزادی بود، پاداش کاملش را هم دریافت می‌کردم: در عشقی که نسبت به خودم داشتم، یک پله بالاتر می‌رفتم.
 
در دورانی پس از آن شب کذایی که برای‌تان تعریف کردم، به حقایق دیگری پی بردم که رفته‌رفته به‌اثبات رسیدند. نه بی‌درنگ و نه خیلی روشن و آشکار. پیش از آن باید حافظه‌ام را بازمی‌یافتم. رفته‌رفته مسایل را روشن‌تر دیدم و به کمی از آن‌چه می‌دانستم پی بردم. تا آن‌موقع همیشه قدرت شگفت‌آور ازیادبردن کمکم کرده بود. همه‌چیز را فراموش می‌کردم و در وهله‌ی اول تصمیم‌هایی را که گرفته بودم. درواقع هیچ‌چیز برایم مهم نبود. جنگ، خودکشی، عشق، تیره‌روزی، البته هنگامی که موقعیت‌ها ناچارم می‌ساختند، به آن‌ها توجه می‌کردم، ولی به‌صورتی سطحی و مؤدبانه.

گاهی وانمود می‌کردم نسبت به مورد به‌طور کامل بیگانه با زندگی روزمره‌ام، علاقه‌مندم. بااین‌همه، به‌راستی در آن شرکت نمی‌کردم، البته به‌جز موقعی‌که با آزادی‌ام مغایرت پیدا می‌کرد. چه‌طوری به‌شما بگویم؟ رویم سُر می‌خورد. بله، می‌لغزید.

خرید کتاب سقوط

نسخه چاپی این کتاب با تخفیف در سایت و نرم افزارهای فراکتاب در دسترس شماست.

دانلود کتاب سقوط