شمر که اقوام خویش را فرا خوانده بود به آنها گفت : برای شما مژده آوردم امان آوردم بی جهت خود را با برادرتان حسین به کشتن ندهید به این سو وبه این سپاه بیایید. و ابوالفضل دیگر مجالی نداد که شمر باقی سخنان خود را تمام کند و گفت . دست و زبانت بریده باد از این امانی که برایمان آورده ای آیا این مژده تو بود . این ننگی که نامش را مژده گذاشته ای این ننگ که ما از یاری حسین وچنان برادر بزرگواری دست بکشیم و به گروه شما درندگان بپیوندیم ...
نظر دیگران //= $contentName ?>
خداخیرتان بده بااین زحمتاییکه میکشید اگه زینب س حسین و کربلا را بازحمتاش و خطبهاش زنده نگه داشت شماهایم بانشر ...
یعنی نونیکه میخورین حلالتان باشه دمتان گرم خدا خیرتان بده 30سالمه سید سادات تازه فهمیدم کربلا چیه و امام حسین ...
بسیارعالی فقط زندگانی املم حسین ع جلد2 صوتی تا پاراگراف18 برای من صوت دارد وازان به بعد صوت ندارد. راهنمایی کن...
اجرکم عندالله بسیار خوب و اگاهی بخش بود ولی هرچه بگوییم باز هم کم است شنیدن کی بود مانند دیدن...
بسیار عالی بود... خدا به شما اجرش را بدهد ان شالله....
عالی بود ...
زندگانی امام حسین ع به قلم استاد رهنما واقعا عالیه. توصیه میکنم کتاب پیامبر ص را نیز از همین نویسنده حتما مطا...
خیلی خوب وعالی.دست همه...
خیلی خوب وعالی بود.دست همه عوامل و مخصوصا نوسینده درد نکنه.اجرتون با اباعبدلله...
سلام خسته نباشید.سپاس از زحمات شما....