کتاب زنگارهای واپسین عشق (جلد دوم)، روایتِ زندگی دختر جوانی است به نام سایه، که در ازدواج اول خود شکست خورده و با دیدن خیانت همسرش از او جدا شده است. او از خانوادهای ثروتمند و فرهیختهایست، اما این شخصیت برخلاف مسیر خانواده، براساس شخصیت مغرور و سرکشی که دارد، مسیر شغلی و فکری منحصر به فردی را برگزیده و در عرصه هنر مشغول فعالیت بوده و توانسته است هنرمندی مشهور و بنامی در دوره خود باشد. (زمان حال) و بعد از سپری کردن دورانی پر از تنش در زندگیاش به او پیشنهاد کار جدیدی میشود...
شروع یک پروژه جدید که سایه به پیشنهاد یکی از بزرگان عرصه هنر برگزیده و در آن پروژه در سمت کارگردان مشغول به فعالیت میشود. در این میان با فردی به نام کامران همکاری میکند. در ابتدا کامران به نظر سایه مرموز و غیرعادی جلوه میکند و حتی گاهی زننده و غیرقابل تحمل است، اما در ادامهی مسیر با اتفاقاتی که برای سایه میافتد و حضور بیدریغ کامران و محبتهایی که در حق سایه میکند و پی بردن سایه به شخصیت متفاوت او، به وی علاقهمند می شود. بعد از افشای رابطهی این دو و آگاهی اکثر افراد از اشتیاق بسیار فراوان سایه به کامران و عشق میان آنها، طی یک حادثه، رازی در مورد کامران بر ملا میشود و سایه متوجهی ازدواج کامران و حضور زنی در زندگی او می شود که فراز و فرود داستان را بیشتر میکند و منجر به ترک کامران از سوی سایه میشود. و مجدد طعم شکست و خیانت را در زندگی تجربه میکند.
داستان در تنهایی و مسایل شخصی سایه جلو میرود تا جایی که روزی زنی سر راه سایه قرار میگیرد و بعد از آشنایی، سایه متوجه میشود که آن زن تنها خواهر کامران است و رازهای بیشتری را از زندگی کامران و گذشته او برای سایه فاش میسازد. بعد از این ماجرا و آشکار شدن اسرار فراوانی که در زندگی کامران وجود داشته و پی بردن به بعضی سوءتفاهم ها و گمانها و پاپوشها، سایه در تصمیمگیری خود تجدیدنظر میکند.در ادامه سرآغاز روایت جدیدی از این دو و ازدواج و زندگی مشترک آنها که بسیار عاشقانه و رویایی میباشد شروع میشود .....