امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
48,000
نظر شما چیست؟

معرفی کتاب عقاید یک دلقک

عقاید یک دلقک کتابی نوشته هاینریش بل نویسندهٔ آلمانی است که در ۱۹۶۳ نوشته شده‌ است. این کتاب بارها به زبان فارسی ترجمه شده‌ است. انتشارات به سخن این کتاب را با ترجمه مهدی افشار روانه بازار کرده است. هاینریش بل با نوشتن این کتاب موفق به دریافت جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۷۲ شد. همچنین در سال ۱۹۷۶ وویکش یاسنی کارگردان اهل جمهوری چک فیلمی از این رمان ساخته است.

این کتاب دربارهٔ دلقکی به نام هانس شنیر است که معشوقه‌اش، ماری، او را بابت دلایل مذهبی ترک کرده و وارد رابطه با مردی کاتولیک به نام هربرت تسوپفنر شده‌ است که دارای نفوذ مذهبی و سیاسی قابل توجهی است. هانس به همین دلیل دچار افسردگی شده و مرض‌های همیشگی‌اش، مالیخولیا و سردرد تشدید یافته. ازاین‌رو برای تسکین آلام خود به مشروب رو آورده‌ است. سراسر داستان روایت چند ساعتی است که هانس شنیر از بوخوم به زادگاهش بن باز می‌گردد و بعد از ناامیدی عاطفی و حس تنهایی و فقری که به او دست می‌دهد، برای اجرا با گیتار به ایستگاه راه‌آهن بن می‌رود. در خلال این مدت او به صورت نامنظم و غیرخطی خاطراتی را تعریف می‌کند که برای خواننده روشن می‌کند که چطور وضعیت او به این‌جا کشیده است.

او یک دوره هجده ساله خاطرات را مرور می‌کند: از آخرین سال‌های حاکمیت آلمان نازی تا دهه شصت آشوب‌زده. آن‌چه در طول این صفحات بازگفته می‌شود، تراژدی و غمنامه آدم بی‌دینی است که دختر دینداری را دوست می‌دارد؛ تراژدی پسری است که نمی‌تواند پدر و مادرش را دوست بدارد، مرد جوانی که آیندۀ روشنی پیش‌ روی خویش نمی‌بیند. در این داستان بُل تصویری عمیقاً طنز‌آمیز از آلمان بعد از جنگ عرضه می‌دارد. تصویر ملتی است که همگی نازی‌های سابق هستند و به‌شدت تظاهر به پشیمانی و انکار گذشته خود می‌کنند و تصویر کلیسای کاتولیک نگون‌بختی است که قرار است نماد اخلاقیات گران‌قدری باشد که از گام‌های زمانه خود عقب مانده است و جوانان گم‌کرده راهی چون هانس، که به اختیار یا بی‌اختیار، آن‌سوی رفاه بعد از جنگ آلمان باقی مانده‌اند. عقاید یک دلقک یا واگویه‌های یک دلقک، اثری نافذ و اعجاب‌انگیز است که خواندن آن به همه توصیه می‌شود.

گزیده کتاب عقاید یک دلقک

به بُن که رسیدم هوا تاریک شده بود و خود را واداشتم تا تسلیم یک رشته عملیات مکانیکی نشوم که ظرف پنج سال گذشته در رفت و آمدهایم می‌داشته‌ام، یعنی از سکوی قطار پایین بروم و سپس از پله‌های ایستگاه بالا رفته چمدان خود را زمین بگذارم، بلیتم را از جیب کتم در آورم، از ایستگاه خارج شوم، به تاکسی علامت بدهم، تقریباً همه‌روزه به مدت پنج سال من از هر جایی رفته‌ام و به هر جایی قدم گذارده‌ام، صبح هنگام از پله‌های ایستگاه بالا رفته‌ام و دوباره در بعدازظهر پایین آمده‌ام و بالا رفته‌ام و برای سوار شدن در تاکسی علامت داده‌ام، در جیبم برای خرید بلیت دست کرده‌ام و جیبم را جست‌وجو کرده‌ام، روزنامه عصر را از دکه روزنامه‌فروشی خریداری کرده‌ام و در گوشه‌یی از ذهنم طعم گذرا بودن و بی‌نظمی این عملیات مکانیکی را چشیده‌ام. از زمانی که ماری مرا گذاشت و رفت تا با زوفنر کاتولیک ازدواج کند، این رفتارها بیش از همیشه مکانیکی شده است، بی‌آن‌که هیچ‌یک از این بی‌نظمی‌ها ترک شود.

صفحات کتاب :
312
کنگره :
‏‫‬‬‭PT۲۶۶۵‭‮‬‬‬‮‏‫‬‭/ع۷ ۱۳۹۳‭‮‬‬‬
دیویی :
‏‫‬‭۸۳۳/۹۱۴‭‮‬‬‬
کتابشناسی ملی :
3492142
شابک :
9786009412648
سال نشر :
1402

کتاب های مشابه عقاید یک دلقک