نظر دیگران

نظر شما چیست؟
کریس در حالی که در ورودی مهد کودک را باز میکرد دوباره مرد را آن سوی خیابان دید که مقابل ویترین مغازه ی سیگار فروشی ایستاده است. آن روز سومین روزی بود که مرد را آنجا میدید. دیروز وقتی که میخواست گلن را از مهد ببرد حس کرده بود مرد آنها را تعقیب میکند. با خودش گفت: حتما خیالاتی شدم در مهد را باز کرد وچیزی نمانده بود که با یک پسر چهار پنج ساله کک مکی برخورد کند و بیفتد...
صفحات کتاب :
48
کنگره :
‫PQ2638 ‭/و25‫‬‮‭خ2 1393
دیویی :
‫‬‮‭‬‮‭843/912
کتابشناسی ملی :
3423214
شابک :
978-600-94421-5-7
سال نشر :
1393

کتاب های مشابه خانه مرموز