نظر دیگران

نظر شما چیست؟
داشتم توی کافه برای دوستم تعریف می کردم که چطور بعضی اوقات برای گذراندن زندگی خودم را از شر آداب و رسوم قابل احترام مردم خلاص کردم. رفیقم مات و مبهوت گوش به حرف من سپرده بود و ازماجراهای من کیف می کرد . در فاصله ای که میان حرفهایمان افتاد محض اینکه چیزی بگه گفت: کاستلو واقعا زندگیت جالب بوده ...
صفحات کتاب :
7

کتاب های مشابه مردی که زبان جاوه ای بلد بود