سبکِ زندگی، بازتابی از فرهنگِ جامعه است که در صورتِ سازگاری با آموزههای وحیانی و خرد انسانی، سعادتِ مادّی و معنوی فرد و اجتماع را به ارمغان میآورد. اسلام با تأکید بر این مهم، نقش مهمی را در ارتقای زندگی بشری به نمایش مینهد و با ارائه راهکارهای گوناگونِ فرهنگی، اجتماعی و به خصوص اقتصادی که در آموزههای گرانسنگِ فقیهانِ شیعه نمود یافته است، چشماندازهای روشنی را در پیشبرد رسالتِ زندگیساز خود ترسیم میکند.
کتاب اسلام درباره فقر و ثروت چه می گوید؟، اثر جواد ایروانی؛ با نگاهی واقع بینانه به آموزههای اسلامی، از یک سو پیامدهای ناگوار فقر و تکاثر را باز نموده و از دیگر سو، ضمن ارائه راههای مبارزه با این دو پدیده در قالب قوانین الزامآور و سیاستهای تشویقی، به تبیین راهکارهایی برای به حداقل رسانیدن پیامدهای یادشده پرداخته که میتوان آنها را «اخلاق فقر و ثروت» نامید و در ادامه به بررسی مهمترین شیوههای مقابله فرهنگی با فقر و تکاثر و آثار آن میپردازد.
گفتار سوم
تبیین وظایف اغنیا و فقیران
از شیوههای مؤثر در توزیع عادلانه ثروت و رفع یا جلوگیری از گسترش پدیده فقر و تکاثر و نیز کاهش آثار نامطلوب اخلاقی و اجتماعی آن، تبیین وظایف اخلاقی و رفتاری ثروتمندان متدین و فقیران مؤمن است. این وظایف مبتنی بر باورهای فکری و جهانبینی توحیدی آنان است و ضمانت اجرایی خود را بیشتر از ایمان به خدا و معاد و پاداش و کیفر الهی میگیرد و با عواطف ایمانی و نیروی وجدان استحکام مییابد. وظایف یادشده را در دو بخش میتوان سامان داد:
الف: وظایف اغنیا
پیشتر گفتیم که غنای کفافی، امری مطلوب است و اسلام بر آن مهر تأیید زده است. ولی از آن جا که مال و ثروت بستر مناسبی برای پارهای رذیلتهای اخلاقی و رفتاری است و از سوی دیگر، مسئولیت سنگینی در رفع فقر و محرومیت بر دوش ثروتمندان نهاده شده است، وظایفی برای ثروتمندان جامعه مقرّر گردیده است که میتوان به ترتیب زیر از آن یاد کرد:
یک: اخلاق توانگری
در گام نخست، بایسته است توانگرانِ مسلمان در چگونگی نگرش به ثروت و نیز از جهت اخلاقی به آموزههای دینی توجه کنند. در قرآنکریم دو نوع نگرش به ثروت یاد شده است: یک. نگرش توحیدی: نمونه بارز این نگرش حضرت سلیمان(ع) است که با مشاهده مال و مکنت خود چنین میگوید: ﴿هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی أَأَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ﴾ او ثروت و قدرت خود را فضل الهی میداند و آن را وسیله آزمایش و سنجش خویش میشمرد. نیز میتوان از ذوالقرنین یاد کرد که توانمندیهای خود را رحمت پروردگار میداند: ﴿قَالَ هَذَا رَحْمَه مِنْ رَبِّی﴾ دو. نگرش قارونی: قارون، نماد متکاثران بیایمان، ثروت خود را نتیجه دانش خود میپنداشت و با غروری وصف ناشدنی میگفت: ﴿إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَی عِلْمٍ عِندی﴾ در این نگرش، به جای تکیه بر لطف و رحمت الهی به نبوغ و زیرکی و تلاش فردی مباهات میشود. تفاوت این دو دیدگاه مرز عقیدتی غنای مطلوب و غنای تکاثری را مشخص میکند و از آن جا که نوع نگرش تأثیر تعیین کنندهای بر نوع رفتارها دارد، موجب تمایز رفتاری صاحبان این دو اندیشه نیز میگردد. از اینرو، قرآنکریم با بیان وظایف ثروتمندان بر آن است تا در وهله نخست، نگرش آنان به ثروت را تصحیح کند: ﴿وَابْتَغِ فِیمَا آتَاک اللهُ الدَّارَ الآخِرَه وَلا تَنْسَ نَصِیبَک مِنَ الدُّنْیَا وَأَحْسنْ کَمَا أَحْسَنَ اللهُ إِلَیْک وَلا تَبْغِ الْفَسَادَ فِی الأَرْضِ إِنَّ اللهَ لا یُحِبُّ الْمُفْسدینَ﴾. چنان که میبینیم این آیه، ابتدا از سرای آخرت و لزوم بهره گیری از ثروت در مسیر سعادت اخروی سخن به میان میآورد و به ثروتمندان میآموزد که ثروت نه «هدف» زندگی است و نه وسیله غرور و فخرفروشی و غفلت، بلکه ابزاری برای جستجوی سعادت ابدی است. آنگاه دستور به احسان و پرهیز از فساد میدهد.