0.0از 0

بازمانده

۱۱۱٬۰۰۰
خرید
  • الکترونیکی
  • معرفی کتاب
  • مشخصات کتاب

معرفی کتاب بازمانده 

کتاب بازمانده نوشته امیرحسین روح نیا می باشد و نشر صاد آن را به چاپ رسانده است.بازمانده رمانی تاریخی و حماسی است. داستان از نیشابور در حدود سال ۲۶ هجری شروع می‌شود که سربازان خلیفه‌ به نیشابور می‌رسند. مردم در برابر ایشان مقاوت می‌کنند و عده‌ای برای ادامه زندگی به کوهستان شمال نیشابور می‌گریزند و گروه‌های مقاومت تشکیل می‌دهند. اما در نهایت به دلیل خیانت یک از پارسیان، محل اختفای مردم کوه‌نشین فاش می‌شود. مردم اسیر و کشته می‌شوند… در آن میان یک خواهر و برادر دوقلو به نام‌‌های آبتین و آناهید،‌ از مهلکه می‌گریزند. چندی بعد آن‌ها نیز اسیر می‌شوند و به عنوان برده در حجاز فروخته می‌شوند.

خواهر و برادر از هم جدا می‌افتند،‌ اما هر دو توسط خاندان رسول خدا و پیروان ایشان خریده و آزاد می‌شوند، تا این که عاقبت یک‌دیگر را میابند… ماجرا بازگشت آن‌ها، در سال ۶۱ هجری به حادثه عظیم کربلا پیوند می‌خورد و آن دو تن تأثیری که از آن واقعه گرفته‌اند،‌ به وطن بازمی‌گردند. اما در راه،‌ در محل خرابه‌های طاق کسری (کاخ خسرو انوشیروان)‌ بار دیگر با همان برده فروشی که سال‌ها پیش ایشان را در حجاز فروخته بود، رو‌به‌رو می‌شوند. میان ایشان جنگی درمی‌گیرد. عاقبت آن درگیری سرنوشت محتوم آبتین و آناهید است.

گزیده کتاب بازمانده 

آفتاب فرونشست . گرمای روز شکست و کاروان نفس تازه کرد. شب چادر جواهر دوزش را بر سر کویر کشید. کاروانیان اُشتران خویش را گردا گرد یکدیگر نشاندند و جهاز از ایشان برداشتد. عده ای اسب ها و شترها را تیمار می کردند و عده ای خیمه و خرگاه کاروان سالار را می آراستند. عامر، دو سه تن را به نگهبانی گمارد و سوی خیمه بازگشت. مردانی که به جمع آوری هیزم رفته بودند، بازگشتند و آتش افروختند و از آن چراغ ها و مشعل های شان را گیراندند و تاریکی را از قافله رَماندند. آبتین به خیمه رفت و شمشیر و عباو ردا از خود برداشت و کنجی نهاد.

نشست و تکیّه بر تیرک خیمه داد؛ اما طاقت نیاورد. باز برخاست و به چپ و راست رفت. با اینکه خرگاه بی دیوار بود، ولی او را نفس تنگ می آمد. برهنه پای به میان کاروانیان بازگشت. شن ها هنوز گرم بودند و با هرقدم پای او را در آغوش می گرفتند. گرما از ساق آبتین بالا رفت و بی تابی اش را زدود. ایستاد و پنجه ی پاهایش را بیشتر در شن فرو کرد.