0.0از 0

برای پوپولیسم چپ

۴۵٬۰۰۰
خرید
  • الکترونیکی
  • معرفی کتاب
  • مشخصات کتاب

معرفی کتاب برای پوپولیسم چپ 

کتاب برای پوپولیسم چپ نوشته شنتال موف می باشد و انتشارات حکمت و عرفان ان را به چاپ رسانده است.من معتقدم که چپ‌ها باید طبیعت مقطع کنونی و چالش‌های عرضه‌شده از سوی «لحظة پوپولیستی» را فراچنگ آورند، و همین اعتقاد مبنای این کتاب را شکل می‌دهد. ما شاهد بحرانی از صورت‌بندی هژمونیک نئولیبرال هستیم و این بحران امکان برساخت یک نظم دموکراتیک‌تر را فراهم می‌کند. برای این‌که این فرصت به‌دست آید، باید با طبیعت دگرگونی‌هایی که در سی سال گذشته تحمیل شده‌اند و برایندهایی که در سیاست دموکراتیک داشته‌اند، کنار آمد.

بر این باور هستم که احزاب سوسیالیست و سوسیال-دموکرات بسیاری در آشفتگی به سر می‌برند چرا که این احزاب به مفهومی ناکارآمد از سیاست چسبیده‌اند، مفهومی که منتقدانش سال‌های سال در کانون تأملات من قرار داشته‌اند. این نقد در کتاب هژمونی و استراتژی سوسیالیستی به سوی سیاست دموکراتیک رادیکال آغاز گردید؛ کتابی که در سال 1985 مشترکاً با ارنستو لاکلا نوشته شد.

انگیزه ما عدم صلاحیت سیاست چپ، چه در نسخة مارکسیستی و چه سوسیال-دموکرات بود؛ تا بدین ترتیب مجموعه‌ای از جنبش‌هایی مد نظر قرار گیرند که در آستانه انقلاب‌های 1968 پدیدار شدند و با مقاومت‌ علیه تنوعی از صورت‌های سلطه ارتباط دارند که نمی‌توان برحسب طبقه فرمول‌بندی کرد. موج دوم فمینیسم، جنبش همجنس‌گرایی مردان، ستیزهای ضدنژادپرستی و مسائل حول محیط زیست عمیقاً چشم‌انداز سیاسی را دگرگون کرده بودند، اما احزاب چپ سنتی پذیرای آن دسته از خواسته‌هایی نبودند که نمی‌توانستند مشخصة سیاسی‌اش را تائید نمایند. در نگاهی به اصلاح این کاستی‌ها بود که تصمیم گرفتیم دلایل چنین وضعیتی را واکاوی کنیم.

دیری نپایید که فهمیدیم باید بر موانعی غلبه کرد که از منظر ذات‌گرایانه چیره بر تفکر چپ نشات می‌گرفت. هویت‌های سیاسی، برحسب این منظر که آن را «ذات‌گرایی طبقه‌»‌ نامیدیم، تجلی موقعیت‌ کارگزاران اجتماعی در روابط‌شان با تولید بود و این موقعیت منافع‌شان را تعریف می‌کرد. جای شگفتی نداشت که چنین منظری نمی‌توانست خواسته‌هایی را درک کند که مبتنی بر «طبقه» نبود.

بخش مهمی از این کتاب، با استفاده از دیدگاه‌های برگرفته از پساساختارگرایی، به رد این رویکرد ذات‌گرا اختصاص داشت. ما با ترکیب آن دیدگاه‌ها با دیدگاه‌های آنتونیو گرامشی رویکرد «ضدذات‌گرای» بدیلی را توسعه بخشیدیم که با فراچنگ‌آوری چندگانگی ستیزها علیه صورت‌های متفاوت سلطه متناسب بود. ما به‌منظور ارائه بیانی سیاسی در مفصل‌بندی آن ستیزها پیشنهاد تعریف دگرباره پروژه سوسیالیستی برحسب «رادیکال‌سازی دموکراسی را مطرح کردیم.  

این کتاب در مقطعی نوشته شد که بحران صورت‌بندی هژمونیک سوسیال-دموکرات در طول سال‌های پس از جنگ نشانة آن است. ارزش‌های سوسیال-دموکرات با تعرض نئولیبرال به چالش کشیده شد با همچنان در شکل‌دادن به عقل سلیم اروپایی غربی اثرگذار بود و هدف ما تجسم چگونگی دفاع از آن‌ها و رادیکال‌سازی‌شان بود. افسوس، هنگامی که چاپ دوم هژمونی و استراتژی سوسیالیستی در سال 2001 منتشر شد، در مقدمه جدید دیدیم که در طول پانزده سال از زمان انتشار اصلی آن، پس‌رفتی جدی رخ داده است. به بهانه «مدرنیزاسیون» شمار فزاینده‌ای از احزاب سوسیال-دموکرات از هویت «چپ» خود دست کشیده و خود را به نیکی به‌عنوان «چپ-میانه» بازتعریف کرده‌اند.

گزیده کتاب برای پوپولیسم چپ 

رادیکالسازی دموکراسی به چه معنا است؟ این مفهومی است که به دلیل وجود مفهوم سازی های متعدد از رادیکال دموکراسی و سوء تعبیرهای جدیای مورد دفاعمان در هژمونی و  دموکراسی رادیکال و متکثر که با توجه به استراتژی سوسیالیستی به وجود آمده اند، باید تبیین شود. برخی باور دارند که ما خواستار گسست کامل از لیبرال دموکراسی و ایجاد نظام کاملاً جدیدی هستیم. اصول اخلاقی-سیاسی رادیکالسازی در واقع، آنچه ما از آن دفاع می کردیم آزادی و برابری برای همه نظام لیبرال-دموکراتیک، تحت عنوان  بود. جنبه مهم این پروژه زیر سؤال بردن این باوری است که چپ ها به سوی جامعه عادلانه تری حرکت می کنند و باید نهادهای لیبرال-دموکرات را کنار گذاشت و از صفر، جمهور، یک اجتماع سیاسی، کاملاً جدیدی بنا کرد. ما تأکید داشتیم که در جوامع دموکرات، می توان پیشرفت های دموکراتیک اساسی تری را از رهگذر مشارکت نقادانه در نهادهای موجود داشت. آزادی  از نظر ما، مسئله جوامع دموکرات مدرن آن بود که اصول سازنده به مرحلة عمل نرسید. کار چپ ها این نبود که آن ها را  و برابری برای همه کنار بگذارند بلکه می بایست برای پیاده سازی مؤثرشان مبارزه کنند.