چرا نمی ذارید برم جبهه؟
زندگی داستانی شهید مرحمت بالازاده
- الکترونیکی
- معرفی کتاب
- مشخصات کتاب
معرفی کتاب چرا نمیذارید برم جبهه؟
چرا نمیذارید برم جبهه؟ این سوال خیلی از نوجوانهای عاشق امام و انقلاب بود که شوق رفتن به جبهه و جنگیدن را داشتند؛ اما به خاطر سن پایین به آنها اجازه رفتن به جبهه نمیدادند. در همین راستا کتاب چرا نمیذارید برم جبهه؟، اثر علی باباجانی با تصویرسازی علیاصغر سعیدپناه؛ به روایت زندگی شهید مرحمت بالازاده پرداخته که با داشتن سن کم و اندام کوچکش دلش میخواست به جبهه برود. با این حال او سرانجام توانست به آرزویش برسد.
گزیده کتاب چرا نمیذارید برم جبهه؟
حضرتقلی وضو که گرفت، پسرش را صدا زد: «مرحمت جان! بیا بریم.» مادر درِ اتاق را باز کرد و مرحمت را به حیاط فرستاد.
−برو، خدا پشت و پناهت.
مرحمت دستهای کوچکش را برای مادر تکان داد. به طرف پدر رفت که کنار درخت ایستاده بود؛ دستهایش را دراز کرد و گفت: «منم میخوام وضو بگیرم.» حضرتقلی نشست. سر مرحمت را بوسید و گفت: «این طوری که نمیشه، اول آستیناترو بالا بزن.»
آستینهای بلوزش را تا آرنج بالا کشید. پدر پارچ مسی را برداشت که آب روی دستهای مرحمت بریزد. مرحمت گفت: «خودم.»
− نه پسرم! پارچ سنگینه، نمیتونی بلند کنی.. .