5.0از 5

سفر به سرزمین ابرها

  • معرفی کتاب
  • مشخصات کتاب
یک روز که تام و خواهرش «هالی» در باغ بازی می کردند یکی از دندانهای تام افتاد. هالی گفت: «مواظب باش این دندان را گم نکنی. آن را توی یک لیوان آب بگذار تا پری دندان ها بیاید و آن را با خود ببرد.»
تام دندان را برداشت و در جیبش گذاشت. اما موقع چای خوردن وقتی دستش را توی جیبش کرد دندانش را پیدا نکرد. دندانش گم شده بود.