کتاب قصه های کردستان pdf
- الکترونیکی
- معرفی کتاب
- مشخصات کتاب
معرفی کتاب قصههای کردستان
قصههای کردستان ( قصههای دختران سرزمین آفتاب) به بیان خاطراتی مستند از بچههای کردستان درسالهای 1364-1365 در شهر مریوان، منطقه سروآباد و شهر سنندج برای بچههای دهه نودی که تازه به سن تکلیف رسیدهاند، میپردازد. قصه در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان پارک شهر اراک آغاز میشود. حضور روزمره کودکان و نوجوانان به خاطراتی از مناطق کردنشین، شهدا و مسائل روز و پاسخ به سوالات و شبهات ذهن کودکان و نوجوانان وارد قصه میشود و هرکدام از قصهها با مستندات شفاهی و نوشتاری و همکاری بچهها پیش میروند. راوی سعی دارد که مسائل تلخ و سخت مثل درگیریهای جنگ و وجود گروهکها در کردستان را با شناخت سیاسی و اجتماعی آن مناطق و به میدان آمدن مردمان کرد در دفاع از وطن ایستادگی در مقابل دشمن را با زبانی نرم و با محبت به کودکان و نوجوانان یادآوری کند.
گزیده کتاب قصههای کردستان
بازی پروازبچهها یکی یکی صندلیهای کوچک سبز و آبی و قرمز سالن دایرهای کانون را ترک کرده و پشت سر هم ایستادهاند. میخواهیم در پارک روبهرو با هم بازی کنیم. هرکدام تلاش میکنند که اول صف بایستند تا زودتر در قایق اردکیها سوار شوند. بین بچهها دعوا درگرفته است. به آنها میگویم:«قایق اردکی دوتاست و جا برای همه هست.» کمی آوام میشوند و دستهایشان را در دست هم میگذارند و شعر میخوانند.
لی لی کنان دویدم
در سبزههای جنگل
تق تق صدای پایم
شد همصدای جنگل
یک لحظه پای برکه
با آن پرنده ماندم
شعری برای جنگل
با آن پرنده خواندم

