کتاب جهان شیرین! (دفتر چهارم) pdf
اخلاق اجتماعی سومین گام برای شیرین کردن زندگی
- الکترونیکی
- معرفی کتاب
- مشخصات کتاب
معرفی کتاب جهان شیرین! (دفتر چهارم)
علمای دین، ستونهای حفظ کیان اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی هستند و جامعه اسلامی همواره مدیون این ستارگان زمینی بوده است. گاهی در سیره بزرگان دین برخی از ویژگیها، تبلور بیشتر دارد و در نگاه مردم جلوه میکند. عالم اخلاق و انقلاب بودن، عنوانی برازنده شخصیت ارزشمند و دوستداشتنی، استاد گرانقدر حجتالاسلاموالمسلمین راشد یزدی است.
کتاب جهان شیرین چهارمین اثر از مجموعه کتابهای «زندگیات را شیرین کن!» است که در آن به سه گام برای دستیابی به زندگی شیرین در بیان شیرین استاد راشد یزدی پرداخته شده است. این مجموعه شامل بخشی از مباحث استاد است که در آستان مقدس امام رضا(ع) ایراد شده است. چینش و نحوه نامگذاری مباحث آن نیز براساس دغدغههای جدی مردم در مورد سختیها و تلخ و شیرین زندگی و اموری است که دائما با آن درگیر هستند.
کدام گوهر را می ستاییم؟!
حجت الاسلام کاظم راشد یزدی در اردیبهشت ماه سال 1316 شمسی(18 صفر 1356 قمری) در شهر یزد، محلهٔ باغ گندم به دنیا آمد و اجدادش، حاج نصیر و استاد قاسم از رنگرزان یزد بودند. پدر ایشان مرحوم حاج علی اکبر، مردی متدین و اهل خیر بود که همواره فرزندانش را در مسائل معنوی کمک می کرد. ایشان پس از گذراندن تحصیلات مقدماتی در سال ۱۳۳۴ وارد حوزه علمیه یزد شد. و به تحصیل علوم دینی همت گماشت. در طول سالهای تحصیل خود، محضر استادان بسیار بزرگی را درک کرد. از محضر آقایان آیتالله مدرسی یزدی و آیتالله سیدعلی محمد علاقه بند، مقدمات و سطح یک را بهره برد.
سپس به قم هجرت کرد و چندسالی که در قم دروس سطح دو را میخواند به درس آیتالله صدوقی، آیت الله مصباح و آیتالله مشکینی رفت و از محضر آنان بهره برد. با پایان یافتن دروس سطح به دروس خارج آیتالله عاملی و آیتالله انصاری محلاتی در شیراز رفت و از محضر آنان کسب فیض کرد. ایشان یکی از یاران قدیمی رهبر معظم انقلاب (حفظ) و آیتالله صدوقی(ره)بوده است و در سالهای انقلاب و جنگ حضور پررنگی در پیشبرد اهداف اسلام داشته است و تا به امروز فعالیتهای فرهنگی بسیاری به جهان اسلام تقدیم داشته است و به نقاط مختلف دنیا مسافرت کرده و مردم آنجا را ارشاد نموده است.
گزیده کتاب جهان شیرین! (دفتر چهارم)
مرنج و مرنجان چون مالِک!
خود افراد هم باید حواسشان جمع باشد و خیال نکنند اینجا آسان است و شما بازرس درب حرم هستید، اگر ما نخواسته باشیم کسی نمیتواند وارد شود، محل تحصیل ژست است، شما برای مردم ارزش دارید، شما ارزشمندید، حواستان باشد کسی نشکند، مراقب باشید، تحمل داشته باشید! شما باید مجسمه صبر باشید والا خودتان هم نابود میشوید. دو فتیلهای میسوزانید و زود پیر میشوید، زود ناراحت میشوید و البته ابداً آن را به خانه منتقل نکنید.
داشتم خدمت آقا میرفتم، دیدم یکی از علمای عارف در حال خارج شدن است، گفتم ایشان برای چه موضوعی اینجا آمده است، چون مسائل حسبیه و امور خمس و اینها هم هست، گفتم برای چنین مسائلی رفته است. از اولین کسی که بعد از ایشان بود پرسیدم ایشان اینجا چه کار داشتند؟ گفت خدمت آقا آمدند. من هم بعد از ایشان خدمت آقا رفتم. بعد از یک و نیم ساعت به آقا گفتم حاج آقا! فلانی خدمت شما بودند؟ گفتند باهم ملاقات داشتیم ایشان چیز تازهای نداشتند. گفتم هنگام خروج دم در ایستادند و گفتند آقای فلانی! «مرنجان و مرنج » این مشکل است. آقا گفتند از وقتی که ایشان رفتهاند فکر میکنم که مرنجان آسان است، ولی مرنج نه!
