کتاب شیدایی pdf
مجموعه خاطرات علمدار روایتگری حاج عبدالله ضابط
- الکترونیکی
- معرفی کتاب
- مشخصات کتاب
معرفی کتاب شیدایی
کتاب شیدایی شامل 158 خاطره از زندگی تبلیغی و مجاهدانهی علمدار روایتگری، شهید حاجعبدالله ضابط میباشد که به همت حمید مشتاقینیا گردآوری شده است.
حجتالاسلام حاج عبدالله ضابط در سال ۱۳۴۱ هجری شمسی در شهر مقدس مشهد و در خانوادهای مذهبی و فرهنگی چشم به جهان گشود. پدر ایشان از خادمان آستان ملکوتی امام رضا (علیهالسلام) بود و فضای معنوی خانه، نقش مهمی در تربیت و شکلگیری شخصیت دینی او داشت. عبدالله ضابط از همان دوران کودکی فردی بااستعداد، پرتلاش و علاقهمند به علم و معارف دینی بود. در نوجوانی موفق شد دیپلم خود را دریافت کند و در حدود ۱۶ سالگی برای ادامهی تحصیل راهی کشور هندوستان شد. با پیروزی انقلاب اسلامی، به ایران بازگشت و زندگی خود را وقف فعالیتهای فرهنگی، تبلیغی و تربیتی کرد.
پس از بازگشت، به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و همزمان در حوزه علمیه قم به تحصیل علوم دینی پرداخت. او در کنار تحصیل، با شور و اخلاص به تبلیغ معارف اسلام و روایتگری دوران دفاع مقدس مشغول شد و در همین مسیر، گروهی با عنوان «تفحص سیره شهدا» را پایهگذاری کرد؛ گروهی که مأموریت آن آشنا کردن نسل جوان با سیره، سبک زندگی و روحیه ایثار و شهادت بود. حجتالاسلام ضابط با بیانی شیوا و منبری پرشور، سخنانی ساده اما عمیق ایراد میکرد و در جمعهای دانشجویی، جوانان، هیأتهای مذهبی و کاروانهای راهیان نور حضوری پررنگ داشت. او همواره از زبان شهدا، عشق، ایمان و ایثار سخن میگفت و رسالت خود را زنده نگه داشتن یاد و راه آنان میدانست.
در روز ۲۹ بهمن ۱۳۸۲ ش، در مسیر بازگشت از سخنرانی در جمع دانشجویان در منطقه شمال کشور، در جاده ساری-نکا دچار سانحه تصادف شد و به شهدا پیوست.
گزیده کتاب شیدایی
در اردوگاه شاندیز مشهد بودیم. صبح به اتاقش رفتم تا بیدارش کنم. دیدم روی موکت نازک و سفت دراز کشیده و چفیهای را روی صورتش انداخته است. وقتی بیدار شد، به اعتراض گفتم: حیف این تخت و پتو نیست که روی زمین خوابیدی؟ تبسمی کرد و گفت: بدنم به این چیزها عادت نداره، ناخودآگاه گفتم: شما باید شهید میشدی، تعجب میکنم چرا جاموندی با حالتی از حسرت و افسوس گفت: دعا کنید من و خانوادهام همگی شهید بشیم.
