کتاب اول ابراهیم شو نوشته‌ی مهدیه زکی‌زاده است و توسط انتشارات روایت باران منتشر شده است. این کتاب، خاطرات و زندگینامه‌ی شهید والامقام ابراهیم خلج، فرمانده دلاور و شجاع گروهان قیس از گردان حبیب بن مظاهر را روایت می‌کند.

اول ابراهیم شو درواقع یک زندگینامه‌ی مستند است که بر پایه‌ی مصاحبه‌ها و اطلاعات گردآوری‌شده توسط نویسنده و با مشاوره‌ی سیدحسن شکری، نویسنده‌ی دفاع مقدس، تدوین شده است. زکی‌زاده برای دقت بیشتر، در پانوشت‌های کتاب نام راویان یا منابع مورد استفاده را ذکر کرده تا سند هر بخش روشن باشد. لحن صمیمی و روایت داستانی کتاب باعث شده که مخاطب با اثری روان، جذاب و خواندنی روبه‌رو شود؛ روایتی که تصویری نزدیک و انسانی از شخصیت و سیره‌ی شهید ابراهیم خلج ارائه می‌دهد.

گزیده کتاب اول ابراهیم شو

چیزی تا نیمه شب ۱۹ اسفند نمانده بود. ابراهیم نمی‌دانست آخرین روزهای سال ۱۳۶۳ قرار است چگونه تمام شود. قایقهای لگنی در هور به ردیف کنار هم بودند. ابراهیم ساکت و آرام در کنار ایرج نشسته بود. هر کس زمزمه‌ای، نجوایی یا دعایی به لب داشت .با همه توکل‌شان به خدا قلب‌های‌شان تندتر می‌زد و نفسهایشان به شماره افتاده بود، به خصوص آنهایی که بار اول شان بوددر عملیاتهای جنوب حاضر می‌شدند. بعد از چهار سال جنگ دیگر همه می‌دانستند عملیات در جنوب یعنی برافروختن آتش در جهنم.

همیشه لحظه‌های انتظار سخت‌ترین لحظه‌هاست و لحظه قبل از شروع نفسگیرترین لحظات و این حس در زمان جنگ برای دو نفر یکسان است؛ فرزند رزمنده‌ای که انتظار بارش آتش و گلوله دشمن را دارد و مادری که فرسنگها دورتر قلب تپنده فرزندش بر جان و دلش چنگ می‌کشد. روح هر جنگی تا ابد شرمنده ارواح مادران چشم انتظار است.