کتاب چهل قدم تا عشق سرگذشت‌نامه فرمانده دلاور لشکر 27 محمد رسول‌الله (ص)، شهید مدافع حرم رضا فرزانه به قلم و پژوهش مهدیه زکی‌زاده و سیدحسن شکری است. این مستند داستانی در 22 فصل، زندگی رضا فرزانه را از 22 خرداد 1343 تا لحظه شهادت یعنی 22 بهمن 1394 و زمان رجعت به وطن 22 مرداد 1400 روایت می‌کند. شیرینی قلم و خوانش روان واستناد قوی جملات با پاورقی‌های مناسب و ویرایش قوی، استفاده از Qrکد برای مشاهده عکس‌ها و فیلم‌های بیشتر این شهید عزیز، ارائه نمایه کتاب برای بهره بیشتر و استفاده مناسب از کتاب در پژوهش‌ها و تألیف کتاب‌های مرتبط، بیان گاه‌شمار زندگی شهید فرزانه و خلاصه زندگی این شهید قهرمان به دو زبان عربی و انگلیسی از مهم‌ترین ویژگی‌های این کتاب است.

گزیده کتاب چهل قدم تا عشق

چهار ماه بی‌خبری، چهار ماه دوری، چهار ماه وحشت یتیم شدن محمدرسول، چهار ماه دلهره و اضطراب، چهار ماهی می‌شد که هیچ‌کس از رضا خبر نداشت؛ نه خانواده، نه دوستان و نه همرزمانش. محمد رسول بزرگ می‌شد و رضا نبود که لحظه‌لحظه رشد فرزندش را تنفس کند. لبخند بزند و آرامش بگیرد. از بهار و سرسبزی برگهای پهن چنارهای تهران هم خبری نبود تا قدم زدن زیر سایه‌سارشان اضطراب قلب نگران معصومه را کم کند. بهمن غریبی بود. بهمن ۶۶ دیگر حتی خنده‌های کودکانه محمدرسول هم، تکانه‌های زجرآور دل معصومه را آرام نمی‌کرد. محمدرسول غذاخور شده بود و پدرش خبر نداشت هر لقمه کوچکی که دستان معصومه در دهان کودکش می‌گذاشت، یک قطره اشک هم در تردید جاری شدن گوشه چشمانش را تر می‌کرد. هرازگاهی بی هوا دم می‌گرفت و برای کودکش نوحه می‌خواند و اشک می‌ریخت. فاطمه خانم هم حال و روز بهتری نداشت. نگاهش را از نگاه عروسش می‌دزدید تا درد درونش معصومه را بدحال‌تر نکند. دل او هم دنبال بهانه‌ای بود برای گریه کردن. گاهی پشت در اتاق معصومه می‌نشست و با نوای او همخوانی می‌کرد و اشک می‌ریخت.