کتاب محکم در آغوشم بگیر pdf
هفت گفت و گوی تحول آفرین برای عشق واقعی
- الکترونیکی
- معرفی کتاب
- مشخصات کتاب
معرفی کتاب محکم در آغوش بگیر
عشق تنها یک احساس گذرا نیست؛ پیوندی است که باید ساخته، تقویت و نگهداری شود. گاهی این پیوند شکوفا و پرشور است و گاهی خسته، کمرنگ یا آسیبدیده میشود، اما همیشه امیدی برای بازسازی آن وجود دارد. در کتاب پرفروش و اثرگذار محکم در آغوشم بگیر، دکتر سو جانسون (رواندرمانگر برجسته و بنیانگذار رویکرد «درمان متمرکز بر هیجان (EFT)») نقشهای روشن و علمی برای ایجاد رابطهای امن، صمیمی و پایدار ارائه میدهد. او با تکیه بر دههها پژوهش و تجربه بالینی، نشان میدهد که پایه و اساس روابط موفق نه مهارتهای پیچیده ارتباطی، بلکه پیوند عاطفی عمیق و پاسخگویی هیجانی میان دو نفر است.
جانسون توضیح میدهد که ما در روابط عاشقانه، درست مانند کودک نسبت به والد، نیازمند حمایت، آرامش و امنیت هستیم. هنگامی که این اتصال عاطفی آسیب میبیند، رابطه سرد و پرتنش میشود؛ اما با آگاهی و گفتوگوی درست، میتوان آن را دوباره زنده کرد. این کتاب حول هفت گفتوگوی شفابخش بنا شده است، از شناخت الگوهای مخرب تعامل و پیدا کردن نقاط حساس گرفته تا مرور لحظههای دشوار، ترمیم زخمها و زنده نگهداشتن عشق. این گفتوگوها ابزارهایی عملی برای بازسازی صمیمیت و ایجاد پیوندی ماندگار ارائه میدهند.
محکم در آغوشم بگیر که در فهرست پرفروشترینهای نیویورک تایمز و واشنگتن پست قرار گرفته و از سوی نشریات معتبر بهعنوان یکی از تأثیرگذارترین کتابهای حوزه روابط معرفی شده، نهتنها برای زوجها، بلکه برای درمانگران نیز منبعی ارزشمند است. دکتر جانسون با زبانی ساده و صمیمی نشان میدهد که چرا احساسات در قلب رابطهها قرار دارند و چگونه میتوان با آمیختن علم و عشق، رابطهای امن، گرم و ماندگار ساخت. این کتاب فقط یک راهنما نیست؛ دعوتی است به بازآفرینی عشق و ساختن دوبارهی پیوندی که شایستهاش هستیم.
گزیده کتاب محکم در آغوش بگیر
گرچه ممکن است به طور غریزی بدانیم که برای درمان آسیبهای ناشی از تروما نیاز به عشق داریم، اما همیشه آسان نیست که این نیاز را به طور آزادانه بیان کرده و در جستجوی آن باشیم. در بسیاری از مواقع برای عبور از شرایط خطرناک، مجبور میشویم احساساتمان را سرکوب کنیم. این موضوع به ویژه در مورد افرادی که هر روز در معرض خطرات شغلی هستند، بیشتر صدق میکند. یکی از آتشنشانهای نیویورک به من میگوید: «وقتی برای خاموش کردن آتش میرویم، به ویژه اگر آتش شدید باشد، هیجانزده میشوم. در هنگام نجات افراد در خیابانها فریاد میزنیم. ما کار خود را به خوبی بلدیم. در آتش باید عمل کنیم. جایی برای ترس یا تردید وجود ندارد. اگر احساس ترس داشته باشید، باید آن را کنار بگذارید.»
مشکل اغلب بعد از وقوع حادثه به سراغمان میآید. گاهی اوقات قبول این که آسیب دیدهایم، برایمان دشوار است. احساس میکنیم که این موضوع ممکن است هویتمان را زیر سوال ببرد یا از اعتبارمان به عنوان یک انسان بکاهد. بسیاری از ما این ترسها و تردیدها را در دل خود حبس میکنیم و تصور میکنیم که اجازه دادن به این احساسات نشانهای از ضعف است و ممکن است قدرتمان را در مواجهه با مشکلات بیشتر تضعیف کند. برخی از ما گمان میکنیم که بسته نگه داشتن هیولا در یک جعبه بهترین راه برای محافظت از زندگی شخصیمان است.

