در کتاب راز انضباط ذهن از نگاه عصب‌شناسی، پیتر هالینز، نویسنده پرفروش حوزه روانشناسی کاربردی، با بهره‌گیری از یافته‌های روز علوم اعصاب و روانشناسی رفتاری، نشان می‌دهد چگونه می‌توانید مغز خود را بازبرنامه‌ریزی کنید تا تمرکز عمیق، تصمیم‌گیری بهتر و مقاومت در برابر وسوسه‌ها ممکن شود.

مغز ما به طور طبیعی برای راحت‌طلبی، حفظ انرژی و زندگی در لحظه طراحی شده است و به همین دلیل بارها مسیر کمترین مقاومت را انتخاب می‌کنیم و کارها را نیمه‌تمام یا ناتمام رها می‌کنیم. Neuro-Discipline یا «انضباط مغزی» دقیقاً یعنی یاد گرفتن چگونگی مدیریت و هدایت مغز برای انجام کارها، ساختن عادت‌های پایدار و ایجاد نظم شخصی، بدون جنگیدن با طبیعت مغز.

این کتاب به شما کمک می‌کند:

دو مغز درون شما و دو نسخه از خودتان که همیشه در نبرد هستند، را بشناسید.
مغزتان را فریب دهید تا به جای مقاومت، به عمل و بهره‌وری سوق داده شود.
نقش دوپامین را در انگیزه و عملکرد بفهمید و آن را به نفع خودتان شبیه‌سازی کنید.
با خودتان به درستی صحبت کنید و محیط خود را طوری طراحی کنید که روی مسیر بمانید.
بهانه‌ها را بازتعریف کنید و واکنش‌های احساسی خود را تحلیل و کنترل کنید.
ذهن آرامی بسازید تا کارها را با تمرکز و قاطعیت اجرا کنید.

این کتاب یک راهنمای علمی و عملی برای شکست دادن حواس‌پرتی، تعویق انداختن کارها و تصمیمات هیجانی است. با مثال‌های واقعی و تمرین‌های کاربردی، هالینز نشان می‌دهد چگونه منابع اصلی بی‌انضباطی را شناسایی و اصلاح کنیم و با انضباط شخصی، زندگی و کار خود را به مسیر درست هدایت کنیم. ناراحتی، خستگی، بی‌حوصلگی و تنبلی موقتی هستند؛ اما انضباط شخصی همیشگی است. توانایی انجام کارهای ناخوشایند و سخت، تعیین‌کننده سرنوشت زندگی ماست.

در کتاب راز انضباط ذهن از نگاه عصب‌شناسی، سال‌هاست که به عنوان مرجع اصلی آموزش انضباط و بازاریابی ذهن در سطح بین‌المللی شناخته می‌شود و در جمع آثار برتر خودیاری آمازون قرار گرفته است. اگر آماده‌اید کنترل ذهن و زندگی خود را دوباره به دست بگیرید، علم می‌تواند بهترین متحد شما باشد.

گزیده کتاب راز انضباط ذهن از نگاه عصب‌شناسی

نقش دوپامین در تقویت لذت و خوشی با یکی از مشهورترین نظریه‌ها در مورد رفتار انسان ارتباط دارد به طور ساده ذهن انسان به گونه‌ای طراحی شده است که تمام تلاش خود را برای به دست آوردن لذت و دوری از درد به کار می‌برد. این همان قانون لذت‌جویی است. انسانها برای کسب لذت و رضایت و در مقابل دوری از رنج و ضرر هر تصمیمی می‌گیرند این همان انگیزه اصلی هر انسان است. مهم نیست چه کاری انجام می‌دهید، در نهایت این باید به لذت و خوشی منتهی شود. مثلاً شما برای به دست آوردن یک طعم خاص به یخچال می‌روید یا موهایتان را کوتاه می‌کنید تا برای کسی که دوستش دارید، جذاب‌تر به نظر برسید. این شما را خوشحال می‌کند و نمونه‌ای از همان لذتی است که در جستجوی آن هستید.

اما وقتی که در حال کار با دستگاه جوشکاری هستید ماسک مخصوصی جلوی صورت خود می‌زنید تا از جرقه ها دور بمانید، چون دردناک خواهد بود. اگر تمام تصمیمات شما چه کوتاه‌مدت و چه بلندمدت مورد بررسی قرار گیرد، می‌بینید که همه آنها ریشه در جلب لذت یا اجتناب از درد دارند. مردم سخت کار می‌کنند تا از سختی‌ها دور بمانند و در درجه دوم به دنبال کسب خوشی هستند. درست است که انسان تمایل دارد در لحظات خوشی و لذت بماند، اما انگیزه فرار از درد و رنج به مراتب قوی تر از جلب لذت است. برای مثال غریزه بقا در شرایط تهدیدآمیز مهمتر و قوی‌تر از ولع خوردن آب‌نبات است.